تاثیر کرونا بر مغز
با گذشت بیش از یک سال از همه گیری ویروس کرونا، مشخص شده است که این بیماری تنها یک بیماری تنفسی نیست. به نظر می رسد این بیماری روی برخی سیستم های بدن از جمله قلب و مغز تأثیر می گذارد. در اوایل همه گیری ، گزارش هایی مبنی بر اینکه بسیاری از افراد مبتلا به این بیماری حس بویایی خود را از دست داده اند، منتشر شد. این نتایج نشان می دهد این ویروس ممکن است بر سیستم عصبی نیز تأثیر بگذارد.
درباره ی شیوع بیماری های اعصاب در بیماران کرونایی هنوز سوالاتی مطرح است ، اما به راحتی می توان نتیجه گرفت که مشکلات عصبی در بیماران کرونا نادر نیست. تحقیقات نشان میدهد که تاکنون 30٪ تا 50٪ بیماران بستری در بیمارستان دارای مشکلات عصبی هستند.
در این بیماران طیف وسیعی از علائم از جمله سردرد ، سرگیجه ، ضعف ، گیجی ، مشکلات حرکتی چشم ، تشنج و فلج وجود دارد وبه نظر می رسد دو مشکل عصبی شایع “سکته مغزی” و “دلیریوم” باشد.
افرادی كه علائم جدی تری از کرونا را تجربه می كنند ، بیشتر دچار عوارض مربوط به مغز می شوند.به طور کلی ، هر چه بیمارتر باشند ، مشکلات عصبی بیشتری دارند.اما استثنائاتی نیز در این قاعده وجود دارد.
در حالی که محققان در پی جمع آوری شواهد در مورد کرونا و مغز هستند، به دنبال سرنخ هایی در اپیدمی های گذشته هستند.همه گیری آنفلوانزا در سال 1918 با افزایش مشکلات عصبی همراه بود ، که بسیاری از آنها ماهها یا سالها بعد آشکار شد. شیوع SARS در سال 2003 و MERS در سال 2012، که هر دو ناشی از ویروس هایی مشابه کرونا هستند نیز با بیماری های عصبی از جمله التهاب در مغز همراه بوده است. همچنین گزارش هایی از آسیب دیدگی عصبی طولانی مدت در افراد گزارش شده است. متخصصان مغز و اعصاب نگرانند که کرونا بتواند میراث مشابهی از خود به جای بگذارد.
مداخله هرجه سریع تر و انتخاب روش درست درمان به شدت ضروری است زیرا برخی از آسیب های مغزی ناشی از کرونا ممکن است غیرقابل برگشت باشد. اما دانشمندان امیدوارند که درمان، عملکرد مغز را برگرداند .آموزش هدفمند مغز ممكن است بتواند علائم شناختی خاص مانند مشكل در عملکرد اجرایی یا حافظه را برطرف سازد و در این بین نیاز جدی به روانشناسان و روانپزشکان برای مداخله و کمک به بیماران وجود خواهد داشت.
—————–
محققان به طور شبانه روزی در حال تلاش برای درک تأثیر کرونا بر مغز هستند. به احتمال زیاد چندین بیماری به دلیل عوارض یا درمان های ناشی از کرونا بوجود خواهد آمد:
عوارض ناشی از مراقبت های ویژه (ICU)
افرادی که به هر دلیلی در ICU بستری شوند، در طولانی مدت مشکلات شناختی پیدا می کنند و خطر اضطراب و افسردگی آنها افزایش می یابد. یک مطالعه (قبل از کرونا) نشان داد که 20٪ -40٪ بیماران ICU دلیریوم را تجربه کرده اند و این میزان برای بیماران تحت درمان ونتیلاتور به 60٪ -80٪ رسیده است. تصور می شود که چنین عوارضی هم به بیماری شدید آن ها و هم به درمان با مراقبت های ویژه مربوط باشد.برخی از افراد که به طور جدی به کرونا مبتلا هستند ، احتمالاً دلیریوم و سایر عوارض عصبی را فقط به دلیل حضور در ICU، تجربه خواهند کرد.
پاسخ التهابی یا ایمنی
به نظر می رسد در بعضی از بیماران مبتلا به کرونا، نوعی ایمنی بوجود می آید که می تواند در سراسر بدن مشکل ایجاد کند. دانشمندان در مطالعه مغز بیماران مبتلا به عوارض عصبی ، انواع مختلفی از آنسفالیت و همچنین انسفالومیلیت منتشر حاد یا ADEM (یک اختلال خودایمنی که در آن سیستم ایمنی بدن به مغز حمله می کند) را مشاهده کردند.بیماران مبتلا به انسفالیت ممکن است علائم خفیف آنفولانزا مانند سردرد ، تب و خستگی، یا علائم شدیدتری از جمله گیجی ، تشنج ، فلج ، مشکلات گفتاری یا شنوایی و غیره را تجربه کنند.
سکته
مشخص شده است كه کرونا باعث ایجاد لخته های خونی بزرگ و كوچك می شود كه می تواند با ورود به مغز، باعث سكته مغزی شود. سکته مغزی در بیماران کرونا در هر سنی رخ داده است، و در حقیقت ، پزشکان گزارش داده اند که برخی از بزرگسالان زیر 50 سال به عنوان اولین عارضه ناشی از کرونا با سکته مغزی به بیمارستان مراجعه کرده اند ، در حالی که علائم تنفسی آنها خفیف بوده است.
عفونت ویروسی مغز
تعدادی گزارش از تغییر در مایع مغزی نخاعی وجود دارد و این احتمال هست که کرونا بتواند به طور مستقیم سلول های مغز را آلوده کند . البته احتمالاً این امر بسیار نادر است و انسفالیت با واسطه ایمنی بسیار شایع تر است.
برای تلفیق این مفاهیم و تشکیل یک چارچوب مقدماتی برای مطالعه کرونا در مغز ، دانشمندان یک سیستم سه مرحله ای برای طبقه بندی عوارض عصبی ناشی از کرونا پیشنهاد کرده اند:
مرحله 1: آسیب به سیستم عصبی محدود به سلولهای اپیتلیال بینی و دهان است. علائم اصلی عصبی شامل از دست دادن بویایی و چشایی هستند و این عوارض شایع اند. یک مطالعه نشان داد که کاهش بویایی در 41.7٪ از افراد مبتلا به کرونا وجود دارد، در حالیکه 55.4٪ از افراد کاهش چشایی را تجربه کرده اند.
مرحله 2: ویروس یک پاسخ التهابی را ایجاد می کند که منجر به تشکیل لخته های خون می شود ، که می تواند باعث سکته مغزی شود.
مرحله 3: یک واکنش التهابی انفجاری به نام طوفان سیتوکین به سد خونی مغز آسیب می رساندکه سبب می شود سلولها و مولکول های التهابی – و احتمالاً ویروس ها – بتوانند وارد مغز شوند. بیماران ممکن است دچار تشنج ، گیجی ، کما یا انسفالوپاتی (یک ناهنجاری مغزی که منجر به تغییر وضعیت های روحی یا رفتاری می شود) شوند.
(منبع : انجمن روانشناسی آمریکا- نوامبر 2020)
مترجم : مینا ابراهیم پور
- منتشر شده در مقالات منتشر شده
روزهای سخت صبر
در زمانی که همه افراد خانواده درگیر بیماری می شوند، شاید در یک خانواده یک نفر مجبور باشد از بقیه نگهداری کند، کسی که مثلا بیماری خفیف تری دارد اما او هم ظرفیت کافی روانی را برای نگهداری ندارد و حمایت های عاطفی قبلی و همدلی شاید کمتر شود و بقیه افرادمبتلا نگران فرد سالم باشند و همه اینها این حس را به افراد می دهد که انگار در تله ای گیر افتاده اند و کسی هم قرار نیست بیرون از حلقه خودشان به خاطر شرایط بیماری کمک شان کند.
در این دوره افراد فقط باید صبر کنند تا دوره درمان طی شود. در این دوره سخت زمان برای افراد به کندی می گذرد و تحمل آن اصلا آسان نیست. در چنین شرایطی که همه در شرایط صبر هستند مسائلی مثل نبود تخت بیمارستان و دارو هم به آن اضافه می شود و افراد را چار استیصال می کند که همین مساله رعایت مسائل بهداشتی و درمانی را تحت تاثیر قرار می دهد. اینکه افراد در فاز استیصال ممکن است دست به کاری بزنند که خود را از شرایط بد نجات دهند. این هر کاری گاهی کار مثبت و سودمند نیست. مثلا برخی به سمت درمان هایی می روند که شرایط را بدتر می کند. یعنی در زمان استیصال تصمیم گیری ها هیجانی می شود و مکانیسم انکار بیشتر فعال می شود و واکنشهای افراد نسبت به هم هیجانی تر می شود و در نهایت تحت شرایط پر استرس روانی بیماری جسمانی هم تحملش سخت تر می شود.
به گفته این پزشک ثابت شده که استرس و اضطراب، بیمارمبتلا به کووید را بیشتر تحت تاثیر قرار می دهد و بیمار رنج بیشتری می برد. همچنین که افراد افسرده عوارض بیشتری داشته اند. یعنی مشخص شده است این افراد بیشتر در آی سی یو بستری می شوند و حتی مرگ و میر بیشتری در بین آنان مشاهده شده است. “نکته مهم و توصیه من این است که همه افراد مبتلا به کووید که به بیمارستان و پزشک مراجعه می کنند حتما اگر سابقه افسردگی یا علائمش را همان موقع بیماری دارند حتما در کنار دادن علائم بیماری این مسئله را با پزشک در میان بگذارند چون کنترل افسردگی در کنترل بیماری شان هم مؤثر است. ”
او تاکید می کند:” در خانه هم بهتر است افراد از اخبار بد و مرگ و میر روزانه فاصله بگیرند و توان خودشان را برای بهبودی و استفاده درست از داروها بگذارند و همان طور که پزشک شان برایشان استراحت فیزیکی تجویز می کند استراحت ذهنی و روانی هم به خودشان بدهند. افراد اگر با دیگران تماس بگیرند تصویری تماس بگیرند تا شرایط مناسب تری برای همدلی فراهم شود. اعضای خانواده درباره اینکه این افراد نیاز به چه کمک هایی دارند سؤالاتی بپرسند و بیمار را تنها نگذارند چون هر مسئله ای که جلوی اضطراب را بگیرد و استرس را کم کند به روند درمان بیماری هم یاری می رساند.
- منتشر شده در مقالات منتشر شده
سال 2020 سال آگاهی از استرس
ماه آوریل ممکن است ماه آگاهی از استرس باشد ، اما سال 2020 را می توان سال آگاهی از استرس دانست. گالوپ دریافت که سال 2020 رسماً پر استرس ترین سال در تاریخ معاصر بود ،در این سال 40٪ بزرگسالان در سراسر جهان گفتند که روز قبل استرس زیادی را تجربه کردند. این جهش پنج درصدی از 35٪ در سال 2019، نشان دهنده این است که نزدیک به 190 میلیون نفر در سراسر جهان استرس زیادی را تجربه کرده اند.
همه گیری COVID-19 نگرانی در مورد استرس را در زمینه جهانی افزایش داده است. با داشتن یک اقتصاد جهانی بهم پیوسته و این واقعیت که بیماری همه گیر COVID-19 آخرین تهدیدی نیست که جهان با آن روبرو خواهد شد ، درک تأثیرات استرس بر زندگی و رفتار مردم از اهمیت بیشتری برخوردار شده است.
به همین دلیل است که لایت بوک و گالوپ با انجام اولین مطالعه جامع جهانی تجربیات درباره ی استرس در سال 2021، در تلاشند تا آگاهی و درک ما از استرس را بهبود بخشند. داده های حاصل از این مطالعه برای تهیه شاخص استرس جهانی استفاده خواهد شد.
استرس چیست؟
فاز اول پروژه شاخص استرس جهانی، که در طی همه گیری آغاز شد، شامل کسب راهنمایی از متخصصان برتر در زمینه استرس و بررسی گسترده یافته ها از مصاحبه های شناختی با بزرگسالان در هفت کشور بود. هر یک از آنها برای دستیابی به سوالات درست نظرسنجی بسیار مهم بود تا نه تنها استرسی را که مردم تجربه می کنند ، بلکه زمینه این تجربیات را نیز درک کنیم.
درک معنای “استرس” برای مردم امری حیاتی بود. گالوپ از افرادی در استرالیا ، کلمبیا ، آفریقای جنوبی ، تونس ، تایوان ، اوکراین و انگلستان خواست تا با بگویند استرس برای آنها چیست. به طور کلی ، آنها آن را به عنوان یک احساس منفی ، با استفاده از کلماتی مانند “مشکلات” ، “دشوار” ، “عصبانیت” ، “بد” و “مضطرب” توضیح دادند. با این حال ، مردم کلماتی مانند “زیاد فکر کردن” ، “بی حوصلگی” ، “ناتوانی” و “پیری” را نیز گفتند.
شاخص استرس جهانی
مطالعه “شاخص استرس جهانی” عوامل استرس زای احتمالی را اندازه گیری می کند که از منابع روزمره – مانند شغل افراد ، امور مالی ، روابط شخصی یا رویدادهای جاری – گرفته تا عوامل استرس زای حاد تر ، مانند یک رویداد آسیب زا ، متغیر است. همچنین چندین عارضه احتمالی استرس ، از جمله اختلال در خواب ، درد جسمی ، تغییر در عادات غذایی و مشاجره با دوستان و خانواده و مکانیسم های مقابله ای احتمالی ، از جمله حمایت عاطفی از طرف دوستان و خانواده ، ورزش ، مراقبه ، الکل ، دارو و اقدامات معنوی / مذهبی را بررسی می کند.
مطالعه شاخص استرس جهانی همچنین شامل داده های عینی محیطی برای درک بیشتر روابط بالقوه بین عوامل خارجی و استرس است. به عنوان مثال ، با استفاده از تجزیه و تحلیل مکانی ، گالوپ دما را در مکان هر مصاحبه ثبت می کند ، بنابراین ما می توانیم درک کنیم که چگونه محیط بر میزان استرس و سلامت افراد تأثیر می گذارد. این امر باعث می شود شاخص جهانی استرس نه تنها بزرگترین مطالعه در مورد استرس ، بلکه همچنین یکی از بزرگترین مطالعات در مورد تأثیر آب و هوا بر استرس باشد.
این نمودار هم مربوط به همان شاخص استرس جهاني ميشود که در موردش صحبت شد.
مراحل بعدی
مرحله دوم این پروژه در حال انجام است ، داده های مربوط به شاخص استرس جهانی در 125 کشور و منطقه به عنوان بخشی از نظرسنجی جهانی گالوپ 2021 جمع آوری شده است. با اوج گرفتن شدت استرس در سال گذشته ، توانایی درک و مدیریت استرس بیش از هر زمان دیگری مهم است.
تجزیه و تحلیل و بینش از شاخص استرس جهانی توسط Lightkeeper و شرکای آن و مشتریان، برای اطلاع رسانی سیاست برای دولت ها و سازمان ها ، بهبود محصولات و خدمات برای ارائه دهندگان خدمات بهداشتی و توانمندسازی مربیان و محققان استفاده می شود. لایتوکر و گالوپ یافته های این تحقیق را طی سال آینده به اشتراک می گذارند.
ترجمه: مینا ابراهیم پور
آدرس سایت: www.gallup.com
- منتشر شده در مقالات منتشر شده
روان درمانی از راه دور
همه گیری کرونا در سال 2020 ناگهان زندگی عادی را تحت فشار قرار داد و فراتر از ترس و مهلک بودن ویروس، موجی از اختلالات روانپزشکی را نیز با خود همراه کرد. همزمان با تغییر یک شبه فاصله اجتماعی، نحوه رفتار روانپزشکان و سایر متخصصان بهداشت روان با بیماران نیز نیازمند تغییر بود. روان درمانی که تاكنون یك درمان امیدواركننده اما خاص بود، ناگهان به درمانی معمولی تبدیل شد. این مقاله به طور خلاصه شواهد بالینی محدودی که از انواع مختلف روان درمانی از راه دور داریم را بررسی میکند و سپس بر چگونگی تأثیر درمان از راه دور بر پزشکان و بیماران آنها تمرکز می کند.
کرونا روان درمانی را یک شبه از “ارتباط رو در رو” به “مجازی” تغییر داد و این تغییرات احتمالاً ماندگار خواهند بود. آنچه در درجه اول یک روش درمانی کمکی برای بیمارانی بود که امکان دسترسی حضوری به متخصصان را نداشتند، ناگهان ، به لطف “فاصله اجتماعی”، به روش استاندارد مراقبت از سلامت روان تبدیل شد. روان درمانی از راه دور می تواند از طریق انواع تلفن هوشمند و غیر هوشمند، تماس های ویدئویی اینترنتی یا برنامه های درمانی آنلاین به وسیله رایانه انجام شود. به نظر نمیرسد تردیدی وجود داشته باشد که دسترسی بیمار به پزشکان از عدم دسترسی وی بهتر است وهمینطور برای یک برخورد انسانی، تلفن یا فیلم درمانی نسبت به ارسال پیام کوتاه ترجیح داده میشود.
به عنوان محققان و درمانگران روان درمانی ، همه ما تجربه قبلی تله تراپی(رواندرمانی از راه دور) را داشتیم ، اما از زمان شیوع کرونا، با تمرین مداوم ، به سرعت به نقاط قوت و ضعف آن پی بردیم. با یک مرور مختصر، برخی از این مطالعات را یافتیم ، اما بحث نسبتاً کمی در مورد مقایسه تله تراپی و درمان حضوری وجود دارد. ما اول به طور خلاصه پیشینه تجربی و سپس روش فنی ، مزایای بالینی و مشکلاتی را که تله تراپی دارد بررسی میکنیم. ما تمرکز خود را به درمان های تلفنی و ویدئویی محدود می کنیم ، که تجربه بیشتری، به خصوص از شروع همه گیری در آن داریم.
اگرچه تمرکز ما در این مقاله بر روی موارد بالینی در ارائه درمان از راه دور است ، اما ما نمی توانیم از شواهد تجربی آن چشم پوشی کنیم. در حالی که بیش از هزار آزمایش روان درمانی حضوری فقط برای افسردگی منتشر شده است ، رشته جدیدتر تله تراپی کمتر توسعه یافته است. دانشمندان اشاره کردند که قبل از سال 2013 ارزیابی کمی از اثربخشی درمان به معنای معمول انجام شده است.
چند آزمایش دقیق اثربخشی درمان شناختی رفتاری تلفنی (CBT) و روان درمانی بین فردی تلفنی را در کاهش علائم افسردگی نشان داده است. دیگر آزمایش ها دریافتند که 9 جلسه روان درمانی بین فردی تلفنی باعث کاهش طولانی مدت علائم افسردگی ، بیش از مراقبت معمول ، برای بیماران روستایی افسرده مبتلا به HIV شده است و همچنین 12 جلسه روان درمانی بین فردی تلفنی از طریق پرستار ، علائم افسردگی را بیش از مراقبت های معمول در مادران پس از زایمان کاهش داده است. در یک متاآنالیز در سال 2008 ،محققان دریافتند که تلفن درمانی به طور قابل توجهی علائم افسردگی را در 12 کارآزمایی کاهش می دهد. شواهد نشان میدهد که کارآیی فیلم درمانی، نسبت به تلفن درمانی کمتری است.
در حالی که درمان های گروهی از طریق تلفن می تواند با راحتی نسبی بیشتر و هزینه ی کمتر، برای تعداد زیادی از بیماران فراهم شود ، این رویکرد چالش های بسیاری را به همراه دارد. این رسانه به سخنرانانی احتیاج دارد که خودشان را با نام مشخص کنند و زمان پایان صحبت خود را مشخص کنند. بیماران گروه درمانی حمایتی تلفنی، ریزش و غیبت بیشتری داشتند وعلت آن شاید این باشد که بیماران احساس می کردند که با برگزاری تلفنی جلسات، امکان نادیده گرفتن غیبت آن ها بیشتر است.
در زمینه درمان از راه دور، نگرانی هایی وجود دارد.از آنجا که بسیاری از درمانگران در درمان از راه دور بیماران پر خطر، نسبت به درمان حضوری ،احساس راحتی کمتری کرده اند ، در بیشتر مطالعات شدت علائم بیماران وارد شده، محدود شده است. بیماران با علائم کمتر شانس بیشتری برای پاسخ دادن به هر درمانی ، از جمله دارونما ها دارند. علاوه بر این ، مطالعات تله تراپی ممکن است برای بیماران و درمانگرانی که خودشان تله تراپی را ترجیح می دهند انتخابی شده باشد. بنابراین قابلیت تعمیم پذیری تحقیقات موجود به وضعیت فعلی محدود است و نیز به همین علت تله تراپی اغلب به عنوان یک مکمل در روند درمان استفاده میشود.
روان درمانی از راه دور
بسیاری از پزشکان ممکن است در حال حاضر کمتر به سازگاری و شرایط این نوع درمان اهمیت دهند. نقطه قوت درمان از راه دور این است که دسترسی را گسترش می دهد: اکثریت آمریکایی ها به تلفن یا رایانه دسترسی دارند ، ادعایی که طرفداران تله تراپی آن را تبلیغ می کنند. با این حال گزارش های اخیر حاکی از آن است که بسیاری از جمعیت های در معرض خطر ، از جمله افراد فقیر و سالخورده آمریکایی ، از دسترسی به اینترنت پر سرعت برخوردار نیستند. حداقل یکی از بیماران بی خانمان از ادامه درمان حتی از طریق تلفن امتناع ورزید زیرا جلسات برای او هزینه زیادی در بر داشت. چندین نفر دیگر، از هرگونه محیط خصوصی برای برگزاری جلسه درمان محروم بودند.
با این حال رسیدگی به بیماران از راه دور، به سطوح مختلفی ازسازگاری نیازمند است. ما به عنوان درمانگر و ناظر، تفاوت های زیادی را بین درمان بیماران روان درمانی توسط وبکم (دوربین رایانه) و حضوری احساس می کنیم. برخی از این موارد ممکن است به خاطر تغییر فضای درمان باشد و با سازگار شدن درمانگران با گذشت زمان تغییرکند.
محیط درمان
بسیاری از کلینیک های روانپزشکی ، حداقل برای یک بار، مراجعه حضوری اولیه برای ارزیابی بیمار و ایجاد یک اتحاد درمانی قبل از ادامه درمان از راه دور را لازم میدانند. این دیگر عملی و ایمن نیست. اکنون درمان از ابتدا از راه دوراست. این ممکن است رابطه درمانی را به طرز ناخوشایندی تغییر دهد. همچنین نمی توان به بیماری که گریه میکند، یک دستمال کاغذی برای تأیید دردش تعارف کرد. بیمارانی که به صورت حضوری درمان را شروع کردند و پیش بینی کرده بودند که درمان در این قالب ادامه خواهد یافت ، می توانند سازگاری با درمان از راه دور را عجیب و ناخوشایند تلقی کنند ، اگرچه به نظر می رسد که به زودی هم درمانگران و هم بیماران با این شرایط کنار بیایند.
حفظ تمرکز و توجه صمیمانه تله تراپی دشوارتر است. بیمار دیگر در اتاق نیست بلکه روی صفحه کامپیوتریا تلفن است. به جای اینکه دو انسان در یک فضای مشترک باشند ، شما با تصویری از یک نفر بر روی صفحه رایانه (یا صدایی جدا از بدن) که در محاصره بیش از حد محرک های حواس پرتی است ، روبرو می شوید. اگرچه مطالعات نشان می دهد که اتحاد درمانی خوب و عوامل مشترک روان درمانی در درمان های از راه دور می تواند ایجاد شود ، اما ممکن است نمونه های انتخاب شده برای بررسی، از بین درمانگران و بیماران مشتاق و صمیمی باشد.
عوامل حواس پرتی در محیط زیاد است. توصیه ای که معمولا به بیماران ارائه میشود این است که جلسه درمان در محیطی خلوت و با حداقل صدای مزاحم برگزار شود. اما این امر همیشه امکان پذیر نیست. ورود افراد و حیوانات خانگی وهمچنین اعلانات و پیام های روی صفحه نمایش گوشی یا کامپیوتر، باعث حواس پرتی میشود.
دیده شده که بیماران به جای تماس چشمی ، صفحه را طوری اسکن می کنند که گویی ایمیل می خوانند. تماس چشمی خود مسئله پیچیده ای است: اگر بیمار در حال نگاه به لنز دوربین کامپیوتر باشد ، در حال برقراری تماس چشمی مجازی است و ممکن است به تصویر شما نگاه نکند و بالعکس. همچنین شما یا بیمار ممکن است، به تصویر خودتان نگاه کنید! بنابراین ممکن است نگاه بیمار گمراه کننده باشد.
نزدیکی به کیبورد، وسوسه چک کردن ایمیل را افزایش می دهد. راهکارهایی مانند فاصله گرفتن از دوربین، باعث تمرکز بیشتر بر بیمار میشود و ممکن است محرکهای حسی مزاحم را کاهش دهد. از طرف دیگر ، فاصله زیاد با میکروفون می تواند باعث کاهش کیفیت صدا شود ولی هدفون میتواند کمک کننده باشد. تلفن درمانی ممکن است حواس پرتی کمتری ایجاد کند ، اگرچه با نبود ابزار های ارتباطی غیر کلامی، بسیاری از بیمارانی که نمی توانند احساسات خود را به راحتی با کلمات بیان کنند، ممکن است دچار مشکل شوند.
درمان از راه دور، این امکان را به درمانگر میدهد تا نگاهی اجمالی به خانه و زندگی بیمار داشته باشد. این آشنایی ممکن است شامل ملاقات با حیوانات خانگی و نوزادان و دیدن عناصری در محیط اطراف باشد که بیمار فکر نمی کند آنها را مطرح کند. به عنوان مثال بیماری در اتاق خواب کودکی خود ظاهر شد ، جایی که یک نماد مذهبی بر دیوار آویزان بود. او گفته بود كه در خانه ای “مذهبی ، كاتولیك” بزرگ شده است ، اما این تصویر، تقوای متعصبانه مادرش و یادآور های گرافیكی از سختگیری هایی را كه در زندگی بیمار ایجاد کرده بود را به راحتی نشان داد اما سایر بیماران فقط می توانستند فضای خصوصی برای شرکت در جلسه را در حمام ، روی پله های ساختمان آپارتمان خود یا در پارک پیدا کنند.
به نظر می رسد اکثر بیماران بدشان نمی آید که درمانگران خود را به خانه هایشان راه دهند ، اگرچه افرادی که از وضعیت ظاهری خانه خود راضی نیستند و برخی از بیماران بی اعتمادی که دچار اختلال اضطراب اجتماعی یا اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) هستند ، به جای ویدئو، درخواست تلفن کرده اند. درمانگران میگویند که بیش از نیمی از بیماران آنها تماس تلفنی را به تماس ویدئویی ترجیح می دهند. یک بیمار، زمینه صفحه نمایش خود را شخصی سازی کرد تا خود را با پرتره خانوادگی اش محاصره کند. یکی از درمانگران میگوید که برخی از بیماران مشروط شده اند که در مقابل صفحه رایانه، مطابق محیط کار رفتار کنند و به همین خاطر با تماس تلفنی راحت تر هستند. همانطور که درمانگران خوب، رضایت آگاهانه و انتخاب روش درمان را برای بیماران فراهم می کنند ، در درمان از راه دور نیز ممکن است گزینه انتخابی تماس تلفنی یا ویدئویی قابل ارائه باشد.
درمانگران نیز ممکن است نسبت به حضور در جلسه درمان از اتاق شخصی خود احساس ناراحتی کنند. با انتخاب قاب مناسب برای دوربین خود، میتوانید از افشای ناخواسته جزئیات زندگی خود جلوگیری کنید.
درمانگران پیش از شیوع کرونا ممکن بود از زمان رفت و آمد به محل کار به عنوان روشی برای رفع فشار و تفکر درباره پیشرفت درمان بیماران خود استفاده کنند اما حالا با کار در خانه از این فرصت بی بهره اند اما با برنامه ریزی زمانی قبل و بعد از هر جلسه درمانی میتوانند این موقعیت را ایجاد کنند، هرچند با بیشتر شدن مشکلات خانوادگی، اختصاص زمانی برای خود، دشوار شده است.
درمانگران نگران خطرات رفتاری درمان از راه دور بیمارانی هستند که ممکن است هرگز شخصاً ملاقات نکرده باشند. درمانگران کنترل محدودی بر بیماران مراجعه کننده به مطب خود دارند ، اما فاصله از بیمار، نگرانی در مورد خطر خودکشی و خشونت را بیشتر می کند.
ناراحتی جسمی
همه ما روان درمانی از راه دور را از نظر جسمی و روانی طاقت فرسا تر از نوع حضوری می دانیم. چندین دلیل واضح وجود دارد. تمرکز بر روی کار دشوار و تشخیص علائم بیمار دشوارتر است. نشستن در مقابل صفحه کامپیوتر حرکات فیزیکی را محدود می کند و امکان بروز رفتار های مشترک ناخودآگاه درمانگر و مراجع را کاهش میدهد. درمانگران احساس می کنند در مقابل دوربین قفل شده اند و خستگی عضلانی را تجربه میکنند. چندین جلسه نشستن متوالی می تواند مانند یک پرواز طولانی مدت هواپیمایی باشد.
مخابره
مشکلات فنی می تواند مانع ارتباط شود یا جلسات درمانی را قطع کند: مشکل در اتصال ، اختلالات نرم افزاری ، هشدارهای “اتصال ناپایدار اینترنت” ، ضعف یا تاخیر صدا ، نور ضعیف ، تماس های همزمان با جلسه درمان. علاوه بر این ها مشخص شده است که جلسات ویدئویی امکان نقض حریم شخصی را نیز دارد. زمان صرف شده برای مقابله با این ناکارآمدی ها به معنای صرف زمان کمتر برای درمان بیمار است.
فاصله احساسی
در درمان ویدئویی و تلفنی، امکان از دست دادن نکات ظریف رفتاری وجود دارد، عاملی که به نظر می رسد درمانگران را بیش از بیماران آزار دهد. ما اعتقاد داریم که این فاصله عاطفی به خصوص برای بیمارانی که تمایل روانی بیشتری به دور ماندن دارند ، از جنبه احساسی کمتری برخوردار باشد. این فاصله، سنجش ظرافتهای رفتار غیرکلامی را دشوار می کند . مکث در تلفن می تواند چیزهای زیادی را بیان کند. اگرچه تحقیقات نشان داده است که درمان از راه دور برای بیماران مفید است ، اما به نظر می رسد برای بیماران آسان تر است که در جلسه درمان ، بدون فاصله شرکت کنند. در روان درمانی های متمرکز بر تغییر، فاصله، مانع از درگیری عاطفی با درمانگر می شود که این روند، عامل اصلی در تغییر است.
بیمارانی که از خانه و محیط امن خود در جلسات درمان شرکت می کنند ، به ویژه آنهایی که اضطراب ، وحشت و آگورافوبیا دارند ، ممکن است درمطب درمانگر ، علائمی را گزارش کنند که وجود دارند یا فعال شده اند. بنابراین به نظر می رسد که دور بودن فیزیکی از درمانگر، اجتناب از تأثیرات و تجارب ناخوشایند این بیماران را تشدید می کند.
همه گیری (پاندمیک)
اینکه درمان از راه دور را یک روش درمانی معمول بدانیم، درست نیست. همه گیری کرونا یک بحران جهانی است و حداقل به سه روش می تواند اضطراب زمینه ای را تشدید کند: 1) با برانگیختن ترس متناسب و منطقی از ابتلا به ویروس ، که ممکن است به سرعت در حملات هراس (اضطراب به عنوان سیگنال در مقابل علامت) ادغام شود. 2) با برهم زدن ساختار و ریتم برنامه کاری و شخصی بیمار (و درمانگر) ، اغلب شامل مکان زندگی، افرادی که با آن ها زندگی میکنند و منابع درآمد و آرامش 3) به خاطر فاصله فیزیکی ، پیوندهای عاطفی و حمایت اجتماعی افراد به خطر افتاده است. با ادامه همه گیری کرونا ، به نظر می رسد وحشت اولیه جای خود را به ناامیدی ، استیصال و افسردگی داده است و احتمال دارد خطر خودکشی در حال افزایش باشد. مانند همه گیری های قبلی، مشاغل خط مقدم مانند تیم های پزشکی ، اولین مبتلایان و افراد داغدیده، ممکن است با PTSD طولانی مدت و سوگ پیچیده روبرو شوند.
همه گیری کرونا نه تنها علائم جدیدی را برانگیخته بلکه به عنوان آزمون رورشاخ عمل می کند و جنبه های تعارضات درونی بیماران را بزرگ می کند. مردم به طرق مختلف و منحصر به فرد به بحران پاسخ می دهند. تفاوتهای رفتاری شرم آور بین بیماران به شدت آگورافوبیک و هراس اجتماعی و “افراد عادی” به طور موقت کاهش یافته است. برخی از بیماران افسرده، افسردگی بیشتری پیدا کرده اند ، در حالی که برخی دیگر می گویند که این بحران باعث شده است که نگرانی های قبلی خود را کاهش دهند. یک جانباز شدیدا علامت دار مبتلا به PTSD که در روان درمانی پویای اکتشافی متمرکز بر تروما بود ، از درمان فاصله گرفت و به محض اینکه درمان وی به تماس ویدئویی تبدیل شد، بارها به درمانگر خود گفت که همه علائم “مثل قبل است ” و “هیچ چیز جدیدی نیست” . بدیهی است که این پاسخ به اصرار ناخودآگاه وی برای محافظت از او در برابر خیالات پر از عصبانیت و رویاهای مکرر وی دراین باره است که او از اوایل همه گیری فهمیده بود که به دلیل بیماری کاهش دهنده ی ایمنی ای که دارد، باید منزوی شود(زودتر از آنکه سایر هم گروهی هایش به آن احتیاج داشته باشند). این بیمار فقط پس از آنکه درمانگر به این تلاش ظاهری برای محافظت از وی اشاره کرد، شروع به بهبود و استفاده بیشتر از درمان کرد. درمانگر به دلیل نگرانی های خودش در مورد کمتر در دسترس بودنش به خاطر همه گیری، به طور غیرمعمول، از انجام این مشاهدات برای چندین هفته اجتناب کرده بود.
توصیه ها
درمانگران باید بحران را بپذیرند و اینكه شاید درمان از راه دور جایگزینی محدود برای تماس مستقیم است. آنها می توانند با حفظ نظم جلسات و رویکرد درمانی ، ساختار مفید درمانی را حفظ کنند. آنها باید بیماران را تشویق کنند که اجازه ندهند “فاصله اجتماعی” مانع روابط موجود آنها شود و به آن ها حمایت های اجتماعی محافظتی را پیشنهاد کنند. بسیاری از روابط را می توان از راه دور (اسکایپ ، زوم یا فیس تایم) و از طریق پیاده روی های حضوری ماسک دار و با فاصله 6 فوتی حفظ کرد.
نتیجه گیری
روش های مختلف روان درمانی از راه دور، می تواند پیوند مهم روان درمانی را در مدت قرنطینه که فشار و فاصله اجتماعی بسیار اضطراب آور و ناامیدانه است، حفظ کند. روان درمانی از راه دور، از پشتوانه تجربی برخوردار است ، اما شواهد آن نسبت به درمان حضوری بسیار محدود است و قابلیت تعمیم در مورد کاربرد گسترده آن در بین طیف وسیعی از بیماران با مشکلات جدی روانی را ندارد. روان درمانی از راه دور، دسترسی و راحتی را در زمان بحران بی سابقه کرونا و به قیمت عناصر مهم درمان حضوری فراهم می کند. این تنها یک گزارش اولیه درمیان تعداد زیادی از تفسیرها و مطالعات، در مورد جهان پس از کرونا خواهد بود. این ممکن است چهره روان درمانی را تغییر دهد و استفاده مداوم از روان درمانی از راه دور را بهبود بخشد ، خواه یک روش بهینه باشد یا نباشد. تجربه ما تا به امروز حاکی از آن است که روان درمانی حضوری که اکنون بنا به ضرورت در هاله ای از ابهام است ، مزایای بسیاری نسبت به درمان از راه دور دارد و در نهایت باید دوباره برگردد.
آیا ارتباط ویدئویی به تماس تلفنی ارجحیت دارد؟ تحقیقات تجربی محدود این موضوع را تأیید نمی کند. تماس ویدئویی دارای مزایای آشکاری برای گروه درمانی است ، اما ممکن است حواس پرتی بیشتری نسبت به یک تماس تلفنی ساده ایجاد کند. برای برخی از بیماران عادی در درمان فردی، چنین مواردی که می توانند نتیجه درمان را تحت تأثیر قرار دهند ، مستلزم مطالعه هستند. تلفن درمانی همچنین ممکن است دسترسی گسترده تری را برای بیمارانی که از نظر اقتصادی ضعیف ترند فراهم کند.
کرونا سرانجام مهار خواهد شد و جهان شکلی جدید از حالت طبیعی را از سر خواهد گرفت. با این وجود ، کرونا ممکن است همچنان بر پیوستگی اجتماعی و نحوه روان درمانی (از راه دور) تأثیرات مداوم داشته باشد. موج سرایت ویروسی ممکن است عبور کند و فقط موجی از آسیب شناسی روانی را به دنبال داشته باشد. همانند قبل، بلایای بسیار گسترده تری باعث بروز اضطراب و اختلالات خلقی ، PTSD و مصرف مواد شده است و به احتمال زیاد کرونا نیز چنین خواهد کرد.
این گزارش محدودیت هایی دارد و به نمونه کوچکی از مشاهدات درمانگر متکی است. این گزارش، درمان بیماران با بیماری شدید روانی ، مانند اختلالات روان پریشی را که ما در قدم اول از این روش درمان نمی کنیم ، حذف می کند. بررسی دو لیست روانپزشکی، حکایت های بالینی گاه متناقضی را نشان داده است: برخی از بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی قرارهای تلفنی را از دست می دهند. چند مورد ارتباط تلفنی را به ویدیویی ترجیح می دهند تا از شدت جلسات بکاهند و یک بیمار فقط پیامک می فرستد. گزارشات دیگری در مورد درمان این جمعیت و روانپزشکی از راه دور مورد نیاز است. همچنین این تیم از درمانگران بزرگسال نمی تواند داده ها یا برداشت هایی را درباره انجام روان درمانی با کودکان یا نوجوانان ، با یا بدون درگیری والدین ارائه دهد.
راهنمایی هایی برای آینده
متون پراکنده و نسبتاً پراکنده تحقیقاتی ، که تا حد زیادی به جمعیت های انتخابی (به عنوان مثال ، بیماران مبتلا به HIV مثبت یا کهنه سربازان روستایی) پرداخته است ، برای پشتیبانی از میزان استفاده از درمان از راه دور ، و به ویژه ارتباط ویدئویی ، کافی نیست. امیدوارم موسسه ملی بهداشت روان ، که طی سالهای اخیر در پی دستیابی به علوم اعصاب، از تحقیقات بالینی دور شده است، نیاز به تحقیقات بالینی فوری و دقیق در مورد استفاده از طیف وسیعی از روشهای درمانی را برای دامنه وسیع تر تشخیص دهد. این که آیا انواع مختلف روان درمانی دارای مزایای مختلف آنلاین آن هستند یا خیر مشخص نیست. از آنجا که هیچ درمانی به درد همه بیماران نمی خورد ، ما توصیه می کنیم مزایا و محدودیت های مجموعه ای از روان درمانی های از راه دور: CBT ، روان درمانی بین فردی ، روان درمانی روان پویایی و شاید سایر موارد را آزمایش کنید. تحقیقات در زمینه انتشار و اجرای روان درمانی، برای مقیاس گذاری و انتقال سریع روان درمانی های از راه دور مبتنی بر شواهد، از صحنه تحقیق به محیط جامعه مهم خواهد بود. یکی دیگر ازپیچیدگی های تاریخی تله تراپی این است که در ایالات متحده ، هر ایالت به مجوز درمانگر در ایالت محل اقامت بیمار نیاز داشت. این نیاز قانونی تا حد زیادی مانع قدرت نمایی اصلی درمان از راه دور ، یعنی دامنه وسیع و نسبتاً ارزان جغرافیایی آن می شود. در پاسخ به همه گیری ، دولت فدرال در مارس 2020 این مشکل را برطرف کرد و به درمانگران اجازه داد تا بیماران را از طریق خطوط ایالتی معالجه کنند. نویسندگان امیدوارند که این آزادی برای عبور از مرزهای ایالت ها، پس از عبور از کرونا نیز ا دامه یابد.
ترجمه و تلخیص : مینا ابراهیم پور – دانشجوی روانشناسی
منبع : نشریه روانپزشکی آمریکا (AJP)- مارچ 2021
American Journal of Psychiatry
- منتشر شده در مقالات منتشر شده
تمرین و آمادگی ، لازمه ی مواجهه با مشکلات
خیلی اوقات لازم است جهت تقویت ماهیچه ها و قوای فیزیکی مان در برابر آسیب ها ،صدمات و فشارهای وارده،از قبل، خودمان را آماده کرده باشیم و ضمن آموزش دیدن به تمرین و ممارست استاندارد به صورت ورزش منظم پرداخته و همزمان از تغذیه ی خوبی نیز بهره مند باشیم.تاب آوری الیاف ماهیچه ها در برابر صدمه چیزی نیست که بدون تلاش و زحمت به دست آمده باشد.
همین موضوع در مورد تاب آوری ذهن و روان آدمی نیز صادق است و هر فردی که بخواهد در برابر ناراحتی ها،ناملایمتی ها و فشارهای زندگی تاب بیاورد و خود را در مرداب مشکلات غرق نسازد ،نیاز است که مهارت های خود را در این زمینه به صورت مناسبی افزایش دهد.
بدانیم هر انسانی در مقابل امواج سهمگین مشکلات قرار بگیرد و فقط کسانی از این امواج نمی هراسند و حتی ممکن است آن را به یک فرصت تبدیل کنند که از قبل ،شنا آموخته باشند.
اینکه توانایی های ذهنی و تطبیقی خودمان را شناسایی کنیم و با آموزش مناسب و تمرین کافی جهت افزایش و تقویت آنها گام برداریم،قطعا ما را تاب آورتر و قوی تر خواهد کرد.
در مقابل اگر فکر کنیم که تحمل مقابله با هر نوع مشکلی،بدون مهارت کافی خواهیم داشت لاجرم در خیلی از موارد با شکست روبرو شده و اعتماد به نفس خودمان را از دست خواهیم داد.
پس خبر خوب اینکه همه ی ما میتوانیم در کلاس تاب آوری روز به روز با کسب دانش و تمرین مهارت نمره مان را بالاتر برده و نه تنها در مواجهه با مشکلات خودمان را نبازیم بلکه بتوانیم از پس آن برآمده و حتی در مواردی کمکِ دیگران باشیم.
( اين يادداشت در ستون تاب آوری روزنامه ی همشهری در تاریخ ۱۴ بهمن ۱۳۹۷ چاپ شده است)
- منتشر شده در مقالات منتشر شده
رموز ارتقا و رشد «تابآوری»
شاید در موقعیتهایی قرار گرفتهاید که بعد از آن فکر کرده باشید کاش بهتر از پس آن برمیآمدم، یا اینکه کاش میدانستم چطور باید از خودم بیشتر مراقبت کنم تا اینقدر تحتتأثیر آن رخداد قرار نگیرم، یا اینکه کاش کسی بود و من را در این شرایط سخت راهنمایی میکرد، چون خودم نمیدانم چه باید بکنم. اینها همه در قالب مهارتهایی خلاصه میشود که از آن بهعنوان «تابآوری» نام برده میشود. این مهارتها اکتسابی است و در طول زمان با آموزشهای مناسب تقویت میشود.
تحمل شرایط سخت و دشوار و در کنار آن اعتمادداشتن بهخود و قابلیتهایمان در برابر مشکلات و باور اینکه میتوانیم با شرایط سخت کنار بیاییم و همچنین آگاهی از چگونگی شکلگیری هیجانات منفی به ما در تحمل احساسات نامطلوب کمک میکند.
واقعگرایی و اینکه اتفاق بد برای هر کسی ممکن است رخ دهد، ما را آماده میکند تا نگذاریم بحرانها آرامش ما را بدزدند. روراستبودن با خودمان ما را از اینکه چه حسی داریم، چه میخواهیم و چه موقع به کمک احتیاج خواهیم داشت، آگاه میکند. یادآوری تجربیات خوب گذشته نیز یکی از ابزارهای ما در برابر ناکامیهاست. تلاش در انجام کارها به جای رصد احتمال ناکامی نیز کمکحال ما در این مسیر است. علاوه بر اینها خلاقیت و استفاده از فرصتها به ما در فائقآمدن بر مشکلات کمک میکند.
در کنار همه عوامل فوق، تصدیق و پذیرش افکار، احساسات و هیجاناتمان همانگونه که هستند، جستوجوی راهی که بتوانیم با تواناییهای خودمان بهترین نتیجه را بهدست بیاوریم، استقامت و انعطافپذیری در برابر مشکلات و نوآموزی روشهای مقابله با شرایط شکلیافتن معنی و هدف در فعالیتهای زندگی همراهان ما برای رسیدن به هدف هستند.
(این یادداشت در ستون تاب آوري روزنامهی همشهری در تاريخ ٣٠ دي ١٣٩٧ به چاپ رسيده است)
- منتشر شده در مقالات منتشر شده
تشویق تلاش ها
تاب آوری روانی توانایی انطباق با بحران و بازگشت سریع به وضعیت پیش از بحران است که سبب می شود افراد در هنگام مواجهه با مشکلات به جای آسیب دیدن و از دست دادن عملکرد ، بر شرایط مدیریت کنند و پس از پایان بحران تواناتر از قبل به مسیر رشدشان ادامه دهند. خوشبختانه مهارت های افزایش دهنده ی تاب آوری را در هر سنی می توان آموخت اما اگر این مهارت ها در کودکی پرورانده شود، تاثیرات مثبت آن عمیقتر خواهدبود و به پیشرفت کودک و نوجوان کمک خواهد کرد.
یکی از راه هایی که به شکل گیری تاب آوری در کودک منجر میشود این است که به جای تحسین صفات شخصیتی ثابت ،” تلاش” های او مورد تشویق قرار بگیرد. برای مثال به جای اینکه از هوش او تعریف کنید ، از اینکه هرروز ریاضی” تمرین میکند” ابراز خوشحالی کنید. یا به جای اینکه بگویید بچه ی مهربانی است ، بگویید آفرین که سعی میکنی با دوستانت بازی کنی.
تحقیقات نشان داده اند که تشویق کردن تلاش کودک یا نوجوان ، سبب میشود برای دستیابی به اهدافش بیشتر بکوشد و با قدرت بیشتری موانع را پشت سر بگذارد. از آنجا كه برای رسیدن به برنامه های بلندمدت ،پشتکار و کوشش مداوم لازم است و ممارست بیش از استعداد در موفقیت نقش دارد، تاکید والدین بر عملکرد ، به فرزندشان می آموزد که با تلاش کافی میتواند به هدفش برسد و در سختی ها گرفتار ناامیدی نخواهدشد.
( این مطلب در ستون تاب آوری روزنامه ی همشهری در تاریخ ۱ اسفند ۱۳۹۷ به چاپ رسیده است)
- منتشر شده در مقالات منتشر شده
هدفمندی ؛ عامل توانمندی
داشتن هدف یک ابزار مهم برای تاب آوردن در مقابل سختیهاست. دستیابی به وزن دلخواه، تقویت روابط اجتماعی و بیشتر دیدن یک دوست، خرید اموال ، یادگیری یک هنر یا مهارت، بچه دار شدن ، درس خواندن ، گرفتن گواهینامه ی رانندگی ، و … نمونه هایی از اهداف کوچک و بزرگ هستند که به زندگی جهت میدهند.
گاهی فکر میکنیم هدف داشتن به این معناست که رسیدن به یک دستاورد خاص ضامن خوشحالی ماست. در حالیکه داشتن احساس خوب بیش از اینکه به شرایط بیرونی بستگی داشته باشد، یک امر درونی و وابسته به نگاه ما به “آنچه هستیم” میباشد. از این منظر ، تلاش برای نزدیک شدن به هدف است که به ما احساس کفایت و در نتیجه خوشحالی میبخشد. از آنجا که عوامل متعددی در رسیدن ما به نتیجه ای خاص نقش دارند که بسیاری از آنها در کنترل ما نیستند، وقتی به جای بها دادن به تلاش و پیشرفت نسبت به قبل خود ، نگاهی مبتنی بر نتیجه داشته باشیم ، اگر به نتیجه ی دلخواه نرسیم احساس شکست و بی ارزشی میکنیم. اما وقتی تلاش کردن و به سمت هدف حرکت کردن برایمان ارزشمند و مهم باشد ، فقط با گام برداشتن هم احساس خوبی نسبت به خود خواهیم داشت. این احساس خوب محرکی خواهد بود که بیشتر تلاشکنیم و احتمال موفقیت را افزایش خواهد داد.
یکی از راه هایی که به انتخاب هدف مناسب کمک میکند این است که خود را در چند سال بعد تصور کنیم. یعنی به این سوال جواب بدهیم که “ دست دارم ده سال بعد چه تفاوتهایی با امروز داشته باشم؟” پاسخ این سوال جهت تلاش های ما را مشخص میکند و میتواند امیدواری، انگیزه ، و تاب آوری مان را زیاد کند. البته این مهم است که اهداف واقع بینانه انتخاب کنیم. اهدافی که غیر واقعی و دست نیافتنی باشند کمکی به ما نمیکنند و ما را در وضعیت انفعال و احساس ضعف نگه میدارند. خوب است که در آستانه ی سال نو بیندیشیم که میخواهیم در سال آینده چه مسیری را دنبال کنیم.
( اين مطلب در ستون تاب آوری روزنامه ی همشهری در تاریخ ۴ اردیبهشت ۱۳۹۸ به چاپ رسیده است)
- منتشر شده در مقالات منتشر شده
- 1
- 2