روانکاوی

يكي از درمانهايي كه از دير باز مورد توجه روانپزشكان بوده است ،روانكاوي مي باشد.گاها ما از عواملي كه باعث افكار،احساسات و رفتار ما مي شوند آگاه نيستيم ؛اين عوامل در سطح ناخودآگاه هستند و نمودشان رادر خصوصيات  فردي و روابط بين فردي نشان مي دهند.در زندگي فردي علائمي از قبيل اضطراب ،تشويش هاي ناگهاني،اعتماد به نفس پايين،ترس ها و اجتناب هاي نابهنگام ،خشم ناگهاني ،بدخلقي،بدبيني،دوري گزيني،كمال گرايي،اختلال خواب و كابوس ديده مي شود.در روابط بين فردي نيز در قالب زودرنجي ،روابط ناپايدار و پرتنش ،احساس ناراحتي و خجالت در جمع،و يا ناتواني در تداوم رابطه خود را نشان مي دهند.

راجع ممكن است با هر يك از علائم فوق به روانپزشك جهت درمان مراجعه كند؛آنچه در روانكاوي اتفاق مي افتد پرداخت عميق تَر و متمركز تَر به ذهن ناخودآگاه است كه به ريشه يابي الگوهاي تكراري در روابط و رفتارهاي فرد مي پردازد.

روند رشد ،تجارب دوران اوليه كودكي ،نحوه پاسخ مادر و والد به خواست هاي كودك ، محيط وأحيانا مواجهه با آسيب ،مي توانند تعارضات پيچيده اي را در فرد شكل دهد كه اين تعارضات در سطح ناخوادآگاه كنترل كننده رفتار و احساسات فرد هستند.

پدر روانكاوي را فرويد مي دانند .او بر اين باور بود كه آگاهي يافتن از يك تعارض دردناك موجب كاهش اضطراب مي شود.وي تكنيك هايي از قبيل تداعي آزاد ،كشف انتقال و تعبير رويا براي آگاهي يافتن از تعارض هاي ناخودآگاه را مورد استفاده قرار داد.روانپزشكان ديگري از قبيل يونگ،آدلر،كوهات و هارتمن بودند كه پس از فرويد با ايجاد تغييرهايي در رويكرد فرويد، به كار سايكوآناليز پرداختند.

روانكاوي درماني است كه مبناي آن گفتگو است و جلسه  درمان محيطي  أمن ،غير قضاوتي و همدلانه مي باشد كه در آن روانپزشك و درمانجو با هم به كشف خاطرات و تعارضات سركوب شده مي پردازند .روانپزشكِ روانكاو تلاش مي كند تا با يافتن آنچه كه از گذشته مبناي نگرش فرد در روابط با ديگران (و از جمله خود درمانگر )شده .تغييرات أساسي در نگرش فرد ايجاد كند. كه صد البته اين نيازمند پشتكار و انگيزه لازم مي باشد.

TOP