روان درمانی شناختی-درمانی (CBT)

روان درمانی شناختی- رفتاری یکی از شناخته شده ترین روش های روان درمانی است که شواهد علمی زیادی برای اثر بخشی آن وجود دارد . در این روش هم مثل سایر روان درمانی ها هدف نهایی “افزایش احساس خوب ” یا اصطلاحاً ” حالِ خوب ” در مراجع است که این هدف از طریق شناسایی ، ارزیابی و کار کردن روی عقاید و باورها ، افکار ، و رفتارهایی است که با ایجاد احساس خوب و رسیدن به اهدافی که حال فرد را خوب می کند مداخله دارد.

گاهی اوقات این درمان با مشاوره اشتباه میشود . همانگونه که از اسمش پیداست در مشاوره، مراجع از کسی که در یک زمینه خاص علم و تجربه بیشتری دارد مشورت می گیرد . در روان درمانی شناختی رفتاری درمانگر و درمان جو با مشارکت هم اهدافی را برای کل روند درمان و نیز برای هر جلسه تعیین می کنند و درمانگر به مراجع کمک می کند با توجه به زمینه شخصیتی ، علایق و سلایق ، تجربه های قبلی او ، توانایی های شخصی و شرایط زندگی اش ، افکار و رفتارهایی که مانع پیشرفت او به سمت اهداف فردی خودش می شود شناسایی کند و با کمک درمان گر و در نظر گرفتن همه موارد فوق ، برنامه هایی برای کسب مهارت های لازم تدوین کنند. از آنجا که صحبت از کسب مهارت است ، تمرین کردن آموزه های جلسه در فاصله بین جلسات و زندگی واقعی درمان جو یکی از اجزای اصلی این درمان است که سبب شده طول مدت این نوع روان درمانی ، نسبت به درمان های قدیمی تر کوتاهتر باشد. ذکر این نکته ضروری است که روان درمانی شناختی رفتاری فقط مختص “بیماران” نیست و هرکسی با هر سطح هوشی ، تحصیلی و اجتماعی می تواند از این جلسات برای کسب مهارت های تسلط بر افکار و رفتارش استفاده کند و حالِ بهتری را در زندگی تجربه کند.

گر چه این مدلِ روان درمانی در ابتدا برای بیماری “افسردگی“ معرفی شد اما به تدریج تکنیک های آن به درمان طیف وسیعی از اختلالات روانپزشکی راه یافت و اثر بخشی آن با ارزیابی های علمی به اثبات رسید. امروزه این روش ، یکی از خطوط درمانی اصلی برای اختلالات اضطرابی شامل :اختلال اضطرابی منتشر ، اضطراب اجتماعی ، فوبیا ، وسواس ، اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) ، بیماری حمله هراس (پانیک) در کودکان و نوجوانان ، بزرگسالان و سالمندان است.”

روان درمانی به روش “ماتریکس” که یکی از درمان های اصلی اعتیاد ، خصوصاً اعتیاد به مواد محرک مثل “شیشه” که درمان دارویی ندارند، به شمار می آید ؛ شامل اصول و تکنیک های شناختی رفتاری است.

حتی در بیماری های عمده روانپزشکی مثل “اسکیزوفرنی” یا اختلال خُلقی “دوقطبی”که درمان اصلی دارویی است ، برگزاری جلسات شناختی رفتاری یک جزء مهم اقدامات درمانی است که علاوه بر آموزش مهارت های مورد نیاز به بیماران که عود بیماری را کاهش می دهد ، اثربخشی درمان دارویی را نیز افزایش داده است.

در زمینه “اختلالات شخصیتی” و “روابط بین فردی” نیز می توان از مدل شناختی رفتاری برای یافتن و تغییر دادن افکار و الگوهای عملکردی که مانع پیشرفت و آرامش فرد شده و سبب می گردند گاهی احساس کند در بن بست گرفتار شده است استفاده نمود.

TOP