ویژگی افراد کمال گرا چگونه است؟
مصاحبه دکتر احمد احمدی پور
برنامه صبحی دیگر ۲۸ تیر ۱۴۰۱
برای دیدن این مصاحبه به لینک زیر مراجعه بفرمایید⬇️⬇️
- منتشر شده در گزارش و تحلیل
من در اینستاگرام چه خوشبختم.
زندگی آنها در شبکه های اجتماعی هیچ نقصی ندارد.
تهیه گزارش: ترانه بنی یعقوب
کارشناس: دکتر احمد احمدی پور – روانپزشک و روان درمانگر
روزنامه ایران – چهارشنبه ١۵ تیر
متن کامل گزارش را در لینک زیر مشاهده بفرمایید⬇️⬇️
- منتشر شده در گزارش و تحلیل
بدانگاه دکتر احمد احمدی پور در برنامه خندوانه
⬅️آیا روان چیزی جدای از جسم است؟
⬅️آیا اختلالات روانپزشکی چیزی جدای از اختلالات جسمی هستند؟
⬅️آیا سلامتی روان با سلامتی فیزیکی به هم مربوط می شوند؟
⬅️به نظر شما ممکن است مشکلات جسمی ما سبب مشکلات روانپزشکی یا تشدید اختلالات روانپزشکی زمینه ای شوند؟
⬅️آیا برعکس، ممکن است اختلالات روانپزشکی سبب بیماری های جسمی یا تشدید اختلالات زمینه ای جسمی در افراد شوند؟
#دکتر_احمد_احمدی_پور در این #بدانگاه سعی کرده به این سوالات پاسخ دهد.⬇️⬇️⬇️
- منتشر شده در گزارش و تحلیل
صحبتهای دکتر احمد احمدی پور در مورد سلامت روان در برنامه خندوانه
⬅️آیا پند و نصیحت در درمان بیماری ها کاربردی دارند؟
⬅️ممکن است بتوانیم بیماری برخی افراد را با نصیحت کردن درمان کنیم؟
⬅️آیا میتوان انتظار داشت که با خواهش کردن از افراد، سلامتی کامل خود را به دست بیاورند؟
⬅️آیا کسی دوست دارد به طور مثال بیماری فشارخون یا افسردگی داشته باشد؟
⬅️شما در برخورد با افرادی که چربی خون بالا دارند چگونه رفتار میکنید؟
⬅️آیا همان رفتارها را در مقابل افرادی که بیماری های روانپزشکی دارند نیز انجام می دهید؟
برای مشاهده کامل صحبت های آقای دکتر احمد احمدی پور وارد لینک زیر شوید⬇️⬇️
http://www.telewebion.com/episode/0x28c9efe
- منتشر شده در گزارش و تحلیل
حضور دکتر احمد احمدی پور در برنامه خندوانه
دکتر احمد احمدی پور _ روانپزشک
مهمان برنامه خندوانه در تاریخ ٩ خرداد.
این قسمت را می توانید در آدرس زیر مشاهده بفرمایید⬇️⬇️
- منتشر شده در دستهبندی نشده, گزارش و تحلیل
کتاب درمانی و پالایش روان
دکتر احمد احمدی پور روانپزشک و عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی آزاد تهران درباره این روش بیشتر توضیح می دهد:
” خیلی وقتها افراد تمایل دارند برای بهتر کردن حال شان از ابزارهای مختلفی استفاده کنند یکی از ابزارهای کاربردی در این زمینه خواندن کتاب های مفید است که در دنیا به روش کتاب درمانی هم معروف است است. در کتاب درمانی صرفاً خواندن کتابهای روانشناسی توصیه نمی شود بلکه خواندن ادبیات و رمان هم توصیه میشود اما گاه کتاب های روانشناسی مفیدی که در قالب رمان نوشته شده اند هم می تواند راهگشا باشد.
اگر سری به کتاب فروشی های شهر بزنید یا جست وجویی ساده در اینترنت داشته باشید با انواع و اقسام کتاب های رنگارنگ در حوزه های مختلف از جمله حوزه روانشناختی مواجه می شوید، اما به طور یقین در مورد انتخاب این که کدام یک ارزش بیشتری برای شما خواهد داشت، دچار سردرگمی خواهید شد.
واقعیت این است که مشابه خیلی جاهای دیگر که می تواند به افراد اطلاعات ناصحیح و غیر علمی دهند در حوزه نشر و کتاب هم این اتفاق رخ میدهد و کتابهایی چاپ میشود و به دست خوانندگان میرسد که نه تنها مفید و موثر نیستند بلکه با اشاعه خرافات یا مسائل شبه علمی افراد را به بیراهه و گمراهی می کشاند.
در نتیجه یک انتخاب صحیح در این زمینه شاید ارزشی بیش از گذشته پیدا کند. “او ادامه می دهد :” کتاب می تواند گاهی شبیه یک چراغ قوه مسیر ذهنی ما و همچنین نقاط تاریک احساسات، تفکرات و شخصیت مان را برای ما روشن کند اما باید افراد توجه داشته باشند که این کتاب برای عموم نوشته شده و مثل خیلی از سخنرانی ها یا کنفرانس های علمی یک بحث عمومی ارائه می دهد و قرار نیست همه مشکلات “من خواننده” در یک کتاب به نگارش درآمده باشد یا اگر مسئله ای در آن ذکر شده که با ما همخوانی ندارد اصرار داشته باشیم که قطعاً به آن مبتلا هستیم. همچنین در مورد اثربخشی باید تاکید کنم که مثل هر روش درمانی استاندارد که می تواند اثر خوب اما نه لزوما کامل داشته باشد نباید انتظار داشته باشیم با خواندن یک یا چند کتاب شفای کامل پیدا کنیم. یعنی باید انتظاراتمان را واقعبینانه تنظیم کرده و از هر روشی به اندازه سهم آن بهره ببریم. مواقعی هم پیش می آید کتاب خوبی در یک زمینه خاص نوشته شده اما چون به دلیل برخی محدودیتهای واژگانی امکان ترجمه روان و قابل فهم از آن وجود نداشته آن کتاب اثربخشی مورد انتظار را به جا نمی گذارد. “به عقیده این روانپزشک کتابهای شناخته شده و با ارزش چه داستانی یا غیر آن در هر حالت جنبه درمانی خواهد داشت و اینکه در انتخاب کتاب صرفاً بخواهیم به نوع روایت آن تکیه کنیم روش خوبی برای انتخاب نخواهد بود. هرچند مخاطب برای اینکه جذابیت کتاب برایش از بین نرود و به قول معروف کتاب حوصله سر بر نباشد، ممکن است جنبه داستانی و رمان آن برایش اهمیت پیدا کند. او می گوید:” در حوزه روانشناختی هم کتاب های زیادی به شکل رمان وجود دارد از جمله کتاب های معروف اروین یالوم که ترجمههای خوبی هم از آنها موجود است. اما همانطور که اشاره کردیم نباید این کتاب ها تنها مرجع فرد برای بهبود و شفا باشد فقط میتواند جنبه آگاهی بخشی، روشنگری و شناخت بیشتری از خودمان و اطرافیانمان همچنین نحوه تعامل آدمها با هم ارائه دهد. البته کتاب خواندن جدای از محتوای آن می تواند فواید دیگری نیز به همراه داشته باشد، از جمله تقویت توجه و تمرکز، بهبود حافظه، دوری جستن از افکار مزاحم و جداشدن ذهن از مشغله های روزمره. در یک کلام کتابخواندن ورزش ذهن است و مثل ورزش میتواند نوعی فعالیت لذت بخش به حساب بیاید که در نشاط و شادمانی افراد و افزایش حس مفید بودن و به بطالت نگذراند ن وقت کمک کند. کتابخوانی نوعی فعالیت خود یاریست و منظور این است که افراد با خواندن کتاب های کاربردی می توانند به خودشان در زمینه ای که میخواهند یاری برسانند. این درست شبیه چیزی است که در گروه های خود یاری مشاهده میشود. جایی که افراد به یکدیگر در شناسایی و حل مشکلات کمک می کنند. “این روانپزشک با توجه به اینکه تعطیلات سال نو نزدیک است و خیلی ها درباره خواندن کتاب های مفید در زمینه روانشناسی هم کنجکاو هستند چند کتاب کاربردی را معرفی می کند:” کتاب از حال بد به حال خوب نوشته دیوید برنز را به همه توصیه می کنم. در این کتاب افراد با احساسات و افکار منفی شان آشنا شده و راههای منطقی سازی افکار و در نتیجه تعدیل، خنثی سازی یا تغییر آنها را یاد می گیرند؛ کتاب باج گیری عاطفی نوشته سوزان فوروارد هم کتاب خوبی است. در این کتاب افراد متوجه میشوند که در برخی از روابط وادار به انجام کارهایی می شوند که تمایلی برای انجام آن ندارند و به نوعی با یک باج گیری با مدل عاطفی در تعاملات شان رو به رو می شوند.
زندگی خودرا دوباره بیافرینید اثر جفری یانگ را هم توصیه می کنم. این کتاب به طرحواره درمانی میپردازد و خواننده با تله های شناختی خود آشنا شده و روش های ایجاد باور و نگرش جدید به زندگی را یاد می گیرد. در این کتاب کمک میشود در چنین روابط صمیمی و آلودهای قرار نگیرید. کتاب عشق هرگز کافی نیست نوشته آرون تی بک هم مخاطب را با مشکلات مربوط به رابطه ها آشنا می کند که کتاب مفیدی برای زوج هاست:”
حالا اگر دنبال روشی هستید تا خودتان را بهتر بشناسید و به خود واقعی تان آشنا شوید بد نیست که کتاب خواندن را تجربه کنید. شاید بعد از آن بتوانید به کتاب هم به عنوان ابزاری شفابخش نگاه کنید،معجزهای که اندیشه برایتان به دنبال دارد.
روزنامه ایران
چهارشنبه ١١ اسفند ١۴٠٠
شماره ٧٨۶٢
- منتشر شده در گزارش و تحلیل
من بیمارم، شرور نیستم
گاهی شخصیت فیلمها و سریال ها باید کاراکتری را به نمایش بگذارد که دارای اختلال روانپزشکی است در چنین شرایطی اغلب شاهد بوده ایم نقش آن فرد به همراه بیماری زمینه ای به درستی ترسیم نشده و علائم و نشانه هایی که از آن فرد نشان می دهند ارتباطی با بیماری اش ندارد. ارائه اطلاعات غلط به جامعه می تواند باعث برچسب و انگ بر بیماران شود.
متن کامل مصاحبه دکتر احمد احمدی پور با روزنامه ایران را در سایت زیر ملاحظه بفرمایید ⬇️
منبع :
- منتشر شده در گزارش و تحلیل
آیا سونامی اختلالات روانی در پسا کرونا رخ می دهد؟
خبرگزاری آنا
بروز اختلالات روانشناختی و به مخاطره افتادن سلامت افراد در پساکرونا قابل پیش بینی است لذا باید از تمام ظرفیتهای لازم برای مقابله با سونامی اختلالات روانی استفاده شود.
گروه دانشگاه خبرگزاری آنا:لالهقلیپور- ویروس کرونا نزدیک به ۲ سال پیش، وارد کشور شد و نوعی تهدید و فشار را نه تنها به مردم ما، بلکه به تمام مردم جهان وارد کرد ولی به واسطه واکسیناسیون سراسری و رعایت پروتکلهای بهداشتی، آمار مرگ و میر و مبتلایان درحال فروکش کردن است و دیر یا زود این بیماری هم به اتمام میرسد.
البته بر طبق علم روانشناسی و جامعهشناسی، هر نوع تهدید و فشار موجب بروز مشکلات روانی بین مردم میشود و دیر یا زود خود را نشان میدهد. نکته مهمی که مسئولان و وزارت بهداشت نباید از آن غافل شوند، بروز اختلالات روانی در پساکرونا است و این اتفاق با شکلگیری آسیبهای اجتماعی روانی در جامعه ظهور پیدا میکند. بنابراین از امروز باید چارهای اندیشید تا جلوی سونامی اختلالات روانی در جامعه گرفته شود.
در راستای تأثیرات و اختلالات روانی پساکرونا با احمد احمدیپور، روانپزشک و عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی آزاد اسلامی تهران به گفتوگو پرداختیم که مشروح بخش اول آنرا در ادامه میخوانید.
آنچه در بخش اول مصاحبه ما با احمد احمدیپور میخوانید:
*زنگ هشدار افزایش اختلالات روانی در پساکرونا
*طولانی شدن محدودیتهای ناشی از شیوع کرونا، باعث ایجاد شکاف در بین خانواده شد
*صحنههای داغدیدگی بازماندگان یا استرس افراد مبتلا به کرونا در روحیه کادر درمان اثر منفی میگذارد.
زنگ هشدار افزایش اختلالات روانی در پساکرونا
آنا: چه عواملی باعث تهدید سلامت روان افراد بعد از شیوع کووید-۱۹ میشود؟
احمدیپور: در ابتدا شوک و بهت زدگی از شیوع گسترده بیماری و در میانه، اضطراب، کاهش تابآوری و عدم قطعیت در مورد نحوه درمان در ادامه نیز مشکلات اقتصادی و سوگ از دست دادن عزیزان از عوامل تهدید سلامت روان افراد بعد از شیوع کووید-۱۹ است.
در ۲ سال اخیر با شیوع پاندمی جهانی کووید-۱۹ روبهرو بودیم که علاوه بر مشکلات و مسائل زیادی که روی بحث سلامتی جسمی در جهان ایجاد کرد، تأثیرات زیادی را بر سلامت روان گذاشت و میزان مشکلات روانشناختی در افراد بعد از شیوع بیماری کرونا در افرادی که بیماری زمینهای داشتند، تشدید شد و در اشخاصی که فاقد بیماری زمینهای بودند، شانس ابتلا به بیماریهای روان بیشتر شد.
در ابتدا شوک و بهتزدگی نسبت به شیوع بیماری ایجاد شد و انکاری که افراد از ابتلا به بیماری ابراز میکردند و علائم خود را به معنی بیماریهای دیگر میشناختند و با واقعیت ابتلا به کرونا روبه رو نمیشدند و عدم قطعیتی که در مورد نحوه درمان بیماری وجود داشت.مسائلی مانند کاهش انطباق پذیری افراد یا خستگی ذهنی آنها نسبت به رعایت پروتکلها، ادامه مشکلات اقتصادی وحتی اضطراب های غیرمعمول در رابطه با شیوع بیش از حد این بیماری، خستگی و به دنبال آن پیگیری نکردن مشکلات و مسائل روانپزشکی و فیزیکی، افزایش شیوع افسردگی، اضطراب و میزان افکار خودکشی، کاهش رضایتمندی و شادکامی و به ویژه اثرات مستقیم بیماری کووید-۱۹ در افزایش شیوع بیماریهای روانپزشکی تأثیر داشته است
مراکز درمانی سراسر جهان نیز از آمادگی لازم برای پوشش درمانی و رسیدگی و خدماتدهی به بیماران مبتلا برخوردار نبودند. کمبود داروهای ضد اضطراب و ضد افسردگی که از داروهای اساسی برای درمان کووید-۱۹ نبود و ترس از مرگ، انزوا طلبیها، قرنطینههای اجباری، اخبار نادرست و ناامیدانه که در سطح جامعه پخش و منتشر میشد، دلایلی بود که بر روی سلامت روان، تأثیر منفی گذاشت.
بعد از ماههای اول، اضطرابها بیشتر شد و افراد از حالت شوک و انکار خارج شدند و بیماری با گسترش بیشتری، شیوع پیدا کرد و مشکلات ناشی از اپیدمی، بیکاری، کاهش روابط اجتماعی، و کم شدن منابع حمایتی و کاهش تاب آوری افراد و دیدن صحنههای مرگ ومیر دیگران، توسط افراد مبتلا در بخشهای آیسییو همه از عوامل موثر در افزایش ایجاد یا تشدید اضطراب و افسردگی در میانه راه در جامعه بود.
طولانی شدن محدودیتهای ناشی از شیوع کرونا، باعث ایجاد شکاف در بین خانواده شد
آنا: پیامدهای روانشناختی شیوع ویروس کرونا در گروههای سنی مختلف جامعه چیست؟
احمدیپور: در مورد پیامدهای روانشناختی و اتفاقاتی که در دوره اپیدمی و پاندمی کرونا رخ داد و تأثیرات مستقیم و غیرمستقیمی که این بیماری بر سلامت روان به علاوه سلامت فیزیکی افراد تحمیل کرد، این نگرانی وجود دارد که حتی در زمانه بعد از ریشهکنی این ویروس، همچنان اثرات و تبعات منفی این مسئله روی قسمت ذهن و روان افراد وجود دارد.
استرس ناشی از خود بیماری و خطراتی که به هر حال این بیماری، جان افراد را نشانه گرفته است، باعث تشدید بیماریهای اضطرابی زمینهای یا جدید، افسردگی، وسواس و اختلالات خواب و تغذیه میشود که اگر درمان هم نشوند، این مسائل جدید روانپزشکی ادامهدار میشود و تا مدتها بعد از بهبود بیماری، مبتلایان همچنان از آن علائم روانپزشکی رنج میبرند.
در زمینه کرونا، هیچ گروه سنی مصونیت نداشت. حتی وقتی اعلام میشد که کودکان ممکن است کمتر به بیماری کرونا مبتلا شوند، بعداً این فرضیات رد شد و خیلی از این قشر نیز به کووید-۱۹ مبتلا شدند. بسیاری از افرادی که در دوره جوانی بهسر میبردند، ترس از ابتلای نزدیکانشان از جمله والدینشان و از دست دادن افراد نزدیک و دوستداشتنیشان به بیماری، خودش اضطراب را دو چندان کرد.
عدم رعایت پروتکلهای بهداشتی، توسط برخی از اعضای خانواده، بقیه اعضا را عصبانی میکند که مثلاً برادر من چرا درست رعایت نمیکند؟ پدر من چرا مواظب نیست؟ چرا درست ماسکاش را استفاده نمیکند؟ و اینها باعث میشد، تنشهای زیادی بینشان ایجاد شود.
بیشتر بخوانید:
اختلالات روانی در پساکرونا افزایش پیدا میکند/ کرونا «امنیت روانی» مردم را خدشهدار کرده است
غربالگری سلامت روان در جامعه برای کاهش صدمات روانشناختی پساکرونا ضرورت دارد/ افزایش مراجعات به مراکز روانشناسی در دوران کرونا
آیا جهان در پساکرونا با پاندمی بیماریهای اعصاب و روان روبهرو میشود؟
دورههای قرنطینه در اوایل شیوع پاندمی، روند خوبی داشت، خانوادهها دور هم جمع بودند و از این فرصت باهم بودن بیشترین بهره را میبردند، ولی طولانی شدن این ماجرا، رکود مسائل شغلی و محدود شدن رفت و آمدها، آمار تنشها یا حتی خشونتهای خانگی را نیز افزایش داد.
قرنطینه باعث ایجاد شکاف میان خانوادهها شده و این محدودیتها روی ارتباطات درون خانوادگی و زوجین تأثیرات خود را گذاشته است و قرنطینه روی سالمندان هم تأثیرات مخربی داشته و این نگرانیها در حوزه سالمندان وجود دارد.
سیستم ایمنی افراد باید به گونهای باشد که بدن فرد با ویروس مبارزه کند، کسانی که دچار اختلالات روانی هستند، سیستم ایمنی بدنشان ضعیف است و کرونا اثرگذاری بیشتری روی این افراد دارد.
عدم رعایت پروتکلهای بهداشتی، توسط برخی از اعضای خانواده، بقیه اعضا را عصبانی میکند که مثلاً برادر من چرا درست رعایت نمیکند؟ پدر من چرا مواظب نیست؟ چرا درست ماسکاش را استفاده نمیکند؟ و اینها باعث میشد، تنشهای زیادی بینشان ایجاد شودوقتی که ابتلا ایجاد میشد و برخی از این نزدیکان در بیمارستان تحت درمان قرار میگرفتند یا بستری میشدند، یک اضطراب بسیار شدیدی خود بیمار و اطرافیانشان را، بچههای کوچکشان، فرزندانی را که به دوره جوانی رسیده بودند، همسرشان، والدین و خانوادههای نزدیکشان را دربر میگرفت.
آماری اعلام شد که حدود ۵۱ هزار کودک جامعه ما یتیم شدند و این حقیقتاً خیلی درد بزرگی است، یعنی پدر یا مادر یا هر دو والد را در اثر کووید از دست دادند و تکوالد شدن یا از دست دادن والدین در سن کودکی، اثرات منفی روی رشد روانی در آینده میگذارد و زمینهساز بیماریهای بعدی روانپزشکی است.
آمار فوت تا همین امروز چیزی نزدیک ۱۲۰ هزار نفر است و در واقع ۱۲۰ هزار خانواده سوگوار شدهاند. متأسفانه مرگ در این بیماری خیلی نابهنگام بوده و مثل بیماری سرطان یا یک بیماری مزمن دیگر نبود که قابل پیش بینی باشد، نوع مریضی هم در برخی پیشرونده بود و خیلی هم سریع کُشنده شد. بیشک هیچ فردی فکر نمیکرد که به این راحتی، عزیزانش را میتواند از دست بدهد.
مرگ زودهنگام و نابهنگام از یک طرف، سوگواریهایی که متأسفانه بنا به دلایل و شرایط بهداشتی محدود شده بود و افراد نمیتوانستند در آن مراسمها به طور صحیح و درست بر اساس مدل فرهنگیمان -که خود، تسکیندهنده برای بازماندگان است- سبب افزوده شدن درد از دست دادن و ایجاد سوگواریهای پیچیده شد که خود میتواند عامل ایجاد افسردگی در آینده بین بازماندگان شود.
بسیاری از افراد نتوانستند سوگواری را به صورت باید و شاید انجام دهند در خانههایشان به تنهایی سوگواری کردند و کسی از نزدیکان آنها را تسلی نداد و حتی خیلی اوقات، فاز انکار مرگ عزیزانشان طولانیتر از حالت عادی شد زیرا هنوز به گذشت زمان زیادی برای رسیدن به باور و یقین نیاز داشتند.
آمار فوت تا همین امروز چیزی نزدیک ۱۲۰ هزار نفر است و در واقع ۱۲۰ هزار خانواده سوگوار شدهاند متأسفانه مرگ در این بیماری خیلی نابهنگام بوده استدر نتیجه مسائلی مانند کاهش انطباقپذیری افراد یا خستگی ذهنی آنها نسبت به رعایت پروتکلها، ادامه مشکلات اقتصادی وحتی اضطرابهای غیرمعمول در رابطه با شیوع بیش از حد این بیماری، خستگی و به دنبال آن پیگیری نکردن مشکلات و مسائل روانپزشکی و فیزیکی، افزایش شیوع افسردگی، اضطراب و میزان افکار خودکشی، کاهش رضایتمندی و شادکامی و به ویژه اثرات مستقیم بیماری کووید-۱۹ در افزایش شیوع بیماریهای روانپزشکی تأثیر داشته است.
میزان اختلال اضطراب، آن اضطرابهای بعد از حادثه، مثلاً دیدن صحنههای خیلی تلخ بیماری و درمان از نزدیکانشان یا در خودشان، وسواس، اختلالات خواب و عدم کنترل هیجان مثل تحریکپذیر شدن، عصبیتر شدن، از دست دادن آن ثبات هیجانی، افسردگی منجر به خودکشی در آینده همچنان تهدیدکننده است.
صحنههای داغدیدگی بازماندگان یا استرس افراد مبتلا به کرونا در روحیه کادر درمان اثر منفی میگذارد
آنا: مراقبتهای بهداشتی از مبتلایان کرونا، چه تبعات روحی و روانی برای کارکنان بیمارستانها، در درازمدت دارد؟
احمدیپور: همکاران کادر درمان در این مدت از همه ظرفیت، انرژی و وقت خود استفاده کردند و خود را در معرض خطر قرار دادهاند ولی نباید از این مسئله غافل شویم که پزشک نیز یک انسان است و تحملپذیریاش تا حدی است، خستگی ممکن است به او تحمیل شود و تمرکز، روحیه خوب، میزان مناسبی از خواب و تغذیه لازم دارد و اگر بنا به شرایط ویژهای که حاکم شد اینها را از او بگیریم، خالی میشود.
بارها از خستگی کادر درمان صحبت شده است. شاید در ظاهر، منظور خستگی فیزیکی منظور بوده ولی در بسیاری از اوقات خستگی، خستگی ذهنی است. خسته از دیدن این همه صحنههای دردناک، از مریضهای بدحال و غیره و البته پزشک یک انسانی است که از نزدیک با جان آن انسان ارتباط دارد و با او یک ارتباط همدلانهای برقرار میکند و حال بد طرف مقابل، روی روان فرد درمانگر نیز تأثیر میگذارد.
روز و شب بیمارستان غمانگیز است و صحنههای داغدیدگی بازماندگان یا ناراحتی یا استرس افراد مبتلا به کرونا واقعاً در روحیه کادر درمان در ابتدا اثر منفی میگذارد ولی به هر حال پزشکان و تمامی پرسنل درمانی، کارشان را باید حرفهای انجام دهند و این مسائل را در خودشان به حداقل برسانند تا بیشترین و بهترین عملکرد را داشته باشند.
البته جامعه نیز واقعاً با برقراری ارتباط خیلی خوبی با کادر درمان، قدردان بودند ولی همان ارتباط همدلانهای که پزشک با بیمارانش برقرار میکند، شاید از سمت جامعه خیلی ادامهدار نشد و زحمات کمتر دیده شد و کارهایی که انجام شد، کمتر شنیده شد.این موضوع آن اثر پاداشدهی که برای کار یک پزشک یا کادر درمان مهم است را کاهش میدهد.
سروکار داشتن با بیماران سخت و بدحال، بر روی زندگی روزمره هر شخصی که در زمینه درمان خدمت میکند، تأثیر میگذارد و اگر این داستان به صورتی مزمن، تکراری و روزمره شود، این تأثیرگذاری، فرسایشیتر میشود از عبارت «فرسایش» استفاده میکنم چون یک اصطلاحی به نام «فرسودگی شغلی» وجود دارد که خیلی از افراد در شغلشان اگر به یک یکنواختی، سختی کار، استرسهای شغلی، فشار بیش از اندازه باشد به آن دچار میشوند.
- منتشر شده در گزارش و تحلیل
قدرت، مسوولیت و صنفِ ما
ارتباط بین قدرت و مسوولیت یکی از مباحث چالش برانگیز در حیطهی جامعه شناسی سیاسی است. یکی از مشهورترین نظریات این است که “ قدرت، مسوولیت به دنبال دارد.” قدرت، توانایی تاثیر گذاری یا کنترل رفتار دیگران است، در حدی که گاهی حتی باعث عمل کردن بر خلاف خواستهی خود فرد میشود. از این منظر، قدرت یک پدیدهی ارتباطی است.
مسوولیت را تعهد به انجام یک عمل تعریف میکنند که نیاز به انضباط فردی، و محدود کردن و کنترل خود دارد.
اگر کسی یا سازمانی قدرت تاثیرگذاری بر عملکرد دیگران را دارد، در مقابل جلوگیری از آسیب به آنها نیز مسوولیت دارد. نظریاتی نیز در مورد ارتباط دو جانبهی این دو وجود دارد. به عبارت دیگر، مسوولیتپذیری نیز قدرت فرد را افزایش میدهد. این یکی از مهمترین مفاهیمی است که در جلسات رواندرمانی به مراجع آموخته میشود. در جنگ قدرت در روابط نیز از این مفهوم استفاده میکنیم. اگر تمایل به قدرت و کنترل بیشتری داری، مسوولیت بیشتری بر عهده بگیر.
بسیار معمول است که افراد قدرت بیشتری، بدون مسوولیت، میخواهند چون میپندارند که آزادی این است که به هیچ چیز مدیون نباشند. این، تفکری مخرب و خطرناک است.
در مسائل قانونی، سیاسی، و سازمانی پیچیدگیهای زیادی دربارهی مفهوم قدرت، مسوولیت، و ارتباط آنها با علیت وجود دارد. برای مثال، سرزنش یا مجازات به دنبال مفهوم مسوولیت مطرح می شوند. کسی برای استفاده نکردن از قدرت سرزنش نمیشود اما برای عدم انجام مسوولیت مورد قضاوت قرار میگیرد. همچنین، قدرت و مسوولیت همیشه همراهی یک جهته ندارند. مثلا ما قدرت داریم که تمام روز بیوقفه صحبت کنیم، ولی مسوولیت نداریم. حتی گاهی مسوولیت فرد، عدم استفاده از قدرت است. مثلا ما قدرت داریم که هر رهگذری را خفه کنیم اما مسوولیتمان این است که از این قدرت استفاده نکنیم. تنظیم کنندههای اجتماعی یعنی اخلاق و قانون تعیین میکنند که برای استفاده از کدام قدرت، و چه زمانی مسوولیت داریم.
بعضی از فلاسفه معتقدند که عدم استفاده از قدرت را میتوان علت آسیب در نظر گرفت مثل خشک شدن گلدان در اثر آب ندادن به آن، که به این معناست که فردی که گلدان را آبیاری نکرده، علت خشک شدن آن و مستوجب سرزنش است. اما برخی معتقدند که وقتی عملی انجام نشده(هیچ)، علیت وجود ندارد. به عبارت دیگر فرد به واسطهی انجام ندادن یک عمل، مسوول و علت چیزی نیست. از آنجا که برای رخ دادن نتیجه معمولا عوامل متعددی تاثیر دارند، رخ دادن یا رخ ندادن نتیجه بستگی به این دارد که برآیند یا مجموع نیروهای تسهیل کننده و ممانعت کننده در کدامجهت است. میتوان نتیجه گرفت که انجام ندادن یک عمل، ایجاد فرصتی برای اثرگذاری بیشتر نیروهای سمت مقابل است و میتواند بر حاصل جمع نهایی نیروها اثر بگذارد. پس به کار نبردن قدرت، در واقع به کار بردن آن در جهت مقابل است و اگرچه علت رخداد نیست ولی فرصتی برای رخ دادن آن ایجاد میکند.
از مباحث فلسفی که بگذریم ، کاربرد این مفاهیم در مسائل اجتماعی و سازمانی بسیار مهم است. تفکری که متاسفانه در حال حاضر رواج دارد این است که اگر من کار غیر اخلاقیای انجام ندهم، مسوولیت خود را انجام دادهام. عدم ارتکاب به بیاخلاقی بخشی از مسوولیت ماست. اما بخشی که اغلب مغفول میماند این است که با سکوت در برابر بیاخلاقی و کنار کشیدن خود، فرصتی برای غلبهی بیاخلاقی و به دنبال آن عدم انجام مسوولیت توسط صاحبین قدرت و آسیب به جامعه فراهم میکند. اگر نمیخواهیم مسوولیت خود را در مورد جلوگیری از آسیب به افرادیکه قدرت تاثیرگذاری بر عملکرد آنها را داریم انجام بدهیم، اخلاق حکم میکند که قدرت را رها کنیم. این رویکرد خطرناک در مسائل صنفی ما رواج زیادی یافته است.
حتما بزرگترهای ما به یاد خواهند داشت که؛ قدرت، مسئولیت به دنبال دارد.
- منتشر شده در گزارش و تحلیل
ارزیابی و مدیریت خطر خشونت و تهاجم بیمار روانپزشکی
۱- هنگام ارزیابی و مدیریت خطر خشونت و تهاجم یک رویکرد چند رشتهای که نشاندهندهی محیط مراقبتی است، در پیش بگیرید.
۲- قبل از ارزیابی خطر خشونت و تهاجم:
- دورههای پیشین خشن و تهاجمی شدن را در نظر داشته باشید چون میتوانند همراه با افزایش خطر خشونت بعدی باشند.
- فرضیات منفی بر اساس فرهنگ، مذهب، یا قومیت نداشته باشید.
- بدانید که افرادی با فرهنگ ناآشنا ممکن است به اشتباه، مهاجم به نظر آیند.
- مطمئن شوید که ارزیابی خطر، عینی خواهد بود و درجهی اعتبار خطر ادراک شده را در نظر بگیرید.
۳- ارزیابی خطر را همراه با مراجع، و در صورت موافقت او، با مراقبینش انجام دهید. اگر دریافتید که مراجع میتواند تهاجمی و خشن شود رویکردهای زیر را به کار ببرید:
- شرایطی که مستعد رخداد خشونت است
- تظاهرات و عوامل معمول همراه با ایجاد خشونت و تهاجم
- روشهای ابتدایی پیشگیری که بر بهبود کیفیت زندگی و برآوردن نیازهای مراجع متمرکز است
- علائم یا احساساتی که میتوانند منجر به خشونت شوند مثل اضطراب، بیقراری، ناامیدی، حسادت و عصبانیت، و روشهای پیشگیری ثانویه متمرکز بر این علائم و احساسات
- روش آرام سازیای که قبلا موثر بوده
- مداخلات محدود کنندهای که قبلا موثر بوده، وقتی که لازم اند و چگونگی به حداقل رساندن آسیب یا ناراحتی بالقوه
۴- برای پایش و کاهش بروز خشونت و تهاجم و کمک به برنامهریزی مدیریت خطر در محیطهای بستری روانپزشکی، استفاده از ابزارهای پیشبینی مثل BVC وDASA-IV را در نظر بگیرید و فقط به قضاوت بالینی بدون ساختار اکتفا نکنید.
۵- ارائهی کمک روانشناسی به مراجعینی با سابقهی تهاجم و خشونت را برای ایجاد کنترل بیشتر بر خود و مهارتهای آرامسازی خود، در نظر داشته باشید.
۶-به صورت منظم برنامههای ارزیابی خطر و مدیریت خطر را بررسی کنید. تنظیم این مرورها باید بر اساس سطح خطر صورت گیرد. برنامهی مراقبت را بر مبنای ارزیابی صحیح خطر تعیین کنید.
۷-اگر بیمار در حال انتقال به مرکز دیگر یا مرخص است، محتویات ارزیابی خطر را به کارکنان مرکز مربوطه و محیط مراقبتی و نیز، مراقبین بیمار در میان بگذارید.
(Violence and Aggression -NICE guideline NG10)
- منتشر شده در بیماری ها, گزارش و تحلیل