ورزش برای سلامتی شناختی مغز در سالمندی؛ مرور سیستماتیک برای ارزیابی دوز
بر اساس مطالعات متعددی که ارتباط مثبت بین ورزش منظم و ارتقای سلامت مغز را نشان دادهاند، محققین مشخص کردند که ۵۲ ساعت ورزش در طول شش ماه، حداقل مقدار لازم برای بهبود شناخت در سالمندان است.
در مرور سیستماتیک ۹۸ کارآزمایی بالینی کنترل شده، مدت زمان کلی ورزش مهمترین عامل مرتبط با بهبود سرعت پردازش و توجه، عملکرد اجرایی، و به طور کلی شناخت است. این یافتهها پیشنهاد میکنند که بهبود شناختی همراه با ورزش روی همان ساختارهایی اثر میکند که تحت تاثیر سالمندی قرار میگیرند.
ورزش کردن در جلسات حدودا یک ساعته تا زمان دستیابی به این مقدار کلی با بهبودی شناختی در افراد مسن سالم، مبتلایان به اختلال شناختی خفیف (MCI) و مبتلایان به دمانس همراه بوده است.
محققین گزارش کردند که تمرینات کاردیوواسکولار، ورزش مقاومتی، و تمرینهای ذهن-بدن یا ترکیب آنها مفید بودند. دویدن ممکن است در برخی افراد مفید باشد ولی کسانی که مشکل هیپ یا زانو دارند میتوانند از تمرینات سبک مثل یوگا یا تای-چای نیز سود ببرند.
در این مطالعه ی مرور سیستماتیک که در ۳۰ می ۲۰۱۸ به صورت آنلاین منتشر شد بیش از ۱۱۰۰۰ فرد بالغ با سن متوسط ۷۳ سال بررسی شدند. ۵۹٪ شرکت کنندگان افراد مسن سالم، ۲۶٪ مبتلا به MCI، و ۱۵٪ بر اساس MMSE دارای دمانس بودند. محققین شناخت و حافظه را بین کسانی که حداقل ۴ هفته ورزش کرده بودند و کسانی که هنوز برنامهی ورزشی جدیدی شروع نکرده بودند مقایسه کردند. برخلاف فواید گزارش شده از ۵۲ ساعت ورزش، کسانیکه متوسط ۳۴ ساعت طی شش ماه ورزش کرده بودند بهبودی در مهارتهای شناختی نشان ندادند.
فقط مدت زمان کلی ورزش با بهبود شناختی مرتبط بود. مدت جلسات (دقیقه)، فرکانس ورزش در هفته، و تعداد کلی هفتههای ورزش همراهی با بهبود مهارتهای تفکر نداشتند.
قابل توجه است که ۵۸٪ شرکت کنندگان در شروع هر مطالعه بیتحرک بودند. استفاده از ورزش برای غلبه بر رفتار عدم تحرک ممکن است دلیلی برای ارتقای مهارتهای تفکر باشد. در مرور سیستماتیک تاثیر مفیدی بر مهارتهای مربوط به حافظه یافت نشد.
نویسندگان میگویند “ چیزی که از مطالعات بیومارکر مغز میدانیم این است که تغییرات ۲۰-۱۰ سال قبل از شروع بیماری آغاز میشود. بنابراین اگر نگران آلزایمر هستید یا سابقه ی بیماری در خانواده دارید، منتظر شروع علائم نمانید.
منبع: Neurol Clin Prac.Published online May 30,2018
- منتشر شده در دستهبندی نشده
ارتباط عقايد مذهبی والدين و فرزندان با افکار و اقدام به خودکشی فرزندان
ارتباط عقايد مذهبی والدين و فرزندان با افکار و اقدام به خودکشی فرزندان درمطالعهای که ۸ آگوست ۲۰۱۸ در نشریهی JAMA psychiatry آنلاین منتشر شد مورد بررسی قرار گرفت.
محققین دریافتند که خطر افکار یا اقدام به خودکشی در افرادیکه والدین آنها ارزش زیادی به مذهب میدهند، در مقایسه با کسانیکه والدینشان تاکید کمی بر اهمیت مذهب دارند، ۸۰٪ کمتر است.
این مطالعهی مشاهدهای طولی شامل ۱۱۲ والد و ۲۱۴ فرزند ۶-۱۸ ساله (متوسط ۱۲/۵سال) آنها بود. همه سفیدپوست و از یک ناحیه بودند.
دو سوم کودکان از خانوادههای پرخطر، و متوسط سن والدین ۳۹/۸ سال بود. متوسط درآمد سالیانه ۴۰٫۰۰۰ دلار، بود و ۴۷٪ تحصیلات دبیرستان داشتند. حدود ۸۰٪ متاهل ( ازدواج اول یا دوم) بودند.
حدود ۸۵٪ کودکان گزارش کردند که به طرفداران مسیحیت تعلق دارند. از آنها ۵۹٪ کاتولیک و ۲۶٪ پروتستان بودند.
میزان شرکت در خدمات مذهبی و میزان اهمیت مذهب در زندگیشان از شرکت کنندگان سوال شد و مجموع این دوعامل « مذهبی بودن ( Religiosity )» خوانده شد.
روانشناسها و روانپزشکان نسبت به وضعیت بالینی شرکت کنندهها بیاطلاع بودند و برای تعیین رفتار خودکشی مصاحبههای دقیقی از والدین و بچهها انجام دادند.
بعد از انطباق سن، جنسيت، و خطر خانوادگی افسردگی، يافتهها نشان داد كه اهميت مذهب در فرزندان با كاهش معنادار رفتار خودكشی در دخترها همراه است ( p<0.002)
اين امر در مورد پسرها صادق نبود ولی تفاوت آماری دو گروه قابل توجه نبود.
اهمیت بیشتر عقاید مذهبی در والدین با کاهش خطر کلی در رفتار خودکشی همراه بود. (p<0.05)
فرکانس حضور والدین در مراسم مذهبی ارتباطی با افکار یا اقدام به خودکشی فرزندان نداشت.
آنالیزها نشان داد که فرزندان والدین متاهل نسبت به آنها که والدینشان وضعیت تاهل متفاوتی دارند کمتر احتمال رفتار خودکشی دارند.
محققین تفاوتی بین شرکت کنندگان مذاهب مختلف ندیدند ولی این مساله میتواند به علت حجم نمونهی نسبتا کوچک مطالعه باشد.
نویسندگان اشاره میکنند که تاثیر مذهبی بودن والدین بر رفتار خودکشی فرزندان مستقل از افسردگی والدین یا افکار خودکشی والدین- دو مورد از قویترین عوامل خطر برای رفتار خودکشی- است.
- منتشر شده در دستهبندی نشده
همراهی وابسته به دوز بین مدت خواب و رفتارهای پرخطر در نوجوانان دبیرستانی آمریکا
نتایج یک مطالعهی بزرگ حاکی از یک همبستگی وابسته به دوز بین خواب کمتر از ۸ ساعت، و افزایش رفتارهای پرخطر در نوجوانان مانند خطرپذیری هنگام رانندگی، استفاده از الکل و مواد، رفتار پرخطر جنسی، پرخاشگری، احساس ناامیدی و خودزنی میباشد. این رفتارها، پیش.درآمد معمول تصادفات و خودکشی، علل اصلی مرگ در این گروه سنی هستند.
مطالعه در اول اکتبر در JAMA Pediatrics به صورت آنلاین منتشر گردید.
محققین تاثیر عادات خواب را در جمعیتهای مختلف بررسی کردند. مطالعات دانش آموزان کالج نشان داد که مدت و نظم خواب پیشگویی کنندهی مهم عملکرد آکادمیک بوده و کمبود خواب بر خلق، متابولیسم، و سلامت عمومی تاثیر میگذارد.
برای این مطالعه اطلاعات پیمایش رفتارهای پرخطر نوجوانان از فوریهی ۲۰۰۷ تا می ۲۰۱۵ مورد استفاده قرار گرفت. مدت خواب شبانهی متوسط ایام مدرسه، به گروههای ۸ ساعت و بیشتر ،۷ ساعت ، ۶ ساعت، و کمتر از ۶ ساعت طبقهبندی شد. رفتارهای پر خطر بررسی و از نظر سن، جنسیت، نژاد و سال پیمایش کنترل گردید. دانشآموزان شرکت کننده ناشناس و داوطلب بودند. حدود نیمی از ۶۷۶۱۵ شرکت کننده، دختر و ۵۸.۴% سفیدپوست بودند.
فقط ۳۰.۴% دانش آموزان متوسط ۸ ساعت یا بیشتر خواب را گزارش کردند در حالیکه بر اساس “آکادمی پزشکی خواب آمریکا” اکثر دانشآموزان این گروه سنی به ۸ تا ۱۰ ساعت خواب شبانه نیاز دارند. نتایج نشان داد کمبودخواب در طول زمان از ۶۸.۹% در ۲۰۰۷ به ۷۱.۹% در ۲۰۱۵ افرایش یافته است. عوامل متعددی در این امر دخالت دارد. برای مثال، انتظار فزایندهای برای شرکت دانشآموزان دبیرستانی در فعالیتهای بعد از مدرسه وجود دارد که میتواند بر زمان صرف شده برای سایر فعالیتها ازجمله خواب اثر بگذارد. میدانیم که داشتن لپ تاپ، گوشی هوشمند، و وسایل دیگر در زمان خواب موجب حواسپرتی میشود که با خواب تداخل دارد.
علائم ADHD با علائم کمبود خواب مشابهت و همپوشانی دارد و اگر کودکی با کمبود خواب داروهای ADHD دریافت کند، محرکها دریافت خواب مورد نیاز را مشکلتر هم میکنند.
آنالیزها نشان دادند که میزان خواب کمتر، رفتار خطرناک حین رانندگی را افزایش میدهد. نسبت به ۸ ساعت خواب، برای ۷ ساعت odds ratio ۱.۱۹، برای ۶ ساعت ۱.۳۷ و برای کمتر از ۶ ساعت ۱.۷۵ بود.
مطالعه یک ارتباط دوز-پاسخ مشابه بین مدت خواب کمتر و مصرف الکل و سایر مواد، رفتارهای جنسی خطرناک، و رفتارهای پرخاشگرانه نشان داد.
قویترین ارتباط با خلق (احساس غمگینی یا ناامیدی) و آسیب به خود بود.
آنها که کمتر از ۶ ساعت میخوابیدند نسبت به کسانیکه حداقل ۸ ساعت خواب داشتند، ۳ برابر بیشتر فکر خودکشی یا برنامه ریزی برای اقدام به خودکشی گزارش کردند وبیش از ۴ برابر اقدام به خودکشی منجر به درمان داشتند. محققین از قدرت همراهیها خصوصا در زمینهی خلق و خودکشی کمی شگفت زده شدند و ذکر میکنند که خواب به صورت معنادار با تمام رفتارهای مورد مطالعه مرتبط بوده است. این بررسی نسبت به مطالعات قبلی از اطلاعات گستردهتری استفاده کرده، و نتایج بالقوهی متنوعتر و اثرات طولانی مدتتر کمبود خواب را ارزیابی نموده است. یافتهها نشان میدهد که لازم است تلاش برای بهبود عادات خواب و کاهش موانع خواب کافی در این جمعیت بیشتر شود. بالینگران باید دربارهی عادات خواب، و نیز رژیم غذایی و ورزش با جوانان صحبت کنند. خواب بر تمام جوانب زندگی شما موثر است. از عملکرد آکادمیک و ورزشی گرفته تا خلق.
- منتشر شده در دستهبندی نشده
سوگ، علائم افسردگی، و التهاب در بيوههای داغديده
سوگ به صورت هیجانات منفی شدید شامل حسرت، ناراحتی، و مشغولیت با افکار و خاطرات و تصاویر همسر تعریف میشود. در ماههای ابتدایی از دست دادن همسر، بیوه شدهها در معرض خطر بالای مشکلات قلبی -عروقی و مرگ پیش از موعد هستند.
محققین دانشگاه رایس هیوستون تگزاس دریافتند افرادی که با سوگ از دست دادن عزیزشان دست و پنجه نرم میکنند ممکن است سطحی از التهاب داشته باشند که برای آسیب قلب کفایت کند. این مطالعه در ۱۱ اکتبر ۲۰۱۸ به صورت آنلاین در Psychoneuroendocrinology منتشر شد و در شمارهی فوریه ۲۰۱۹ منتشر خواهدشد.
نویسندهی اصلی مقاله، Chris Fagnus میگوید در مطالعهی قبلی با حجم نمونهی بالا، اثبات کردیم که التهاب در افراد داغدار به صورت معناداری بالاتر است. در این مطالعه برای اولین بار تلاش شده تا پیش بینی شود از میان داغداران، چه کسانی پرخطرترند.
مطالعهی حاضر شامل ۹۹ شرکت کننده بود که در حداکثر ۱۴ هفته قبل از ارزیابی همسرشان را از دست داده بودند . شرکت کنندهها باید حداقل سه سال قبل از فوت، با همسرشان ازدواج کرده باشند که طبق مقالات دلبستگی بالغین، “کاملا دلبسته ( fully attached) در نظر گرفته شوند.
ارزیابی شامل یک پرسشنامه بود که در موسسه تحقیقی یا منزل شرکت کننده تکمیل میشد و اطلاعات دموگرافیک، بالینی، و آنتروپومتریک مثل وزن، قد، و دور کمر جمعآوری گردید. نمونههای خون غیرناشتا بین ۷:۳۰ و ۱۱ صبح اخذ شد که تغییرات روزانه کنترل شود.
از شرکت کنندگان دربارهی علائم بیماری اخیر، که می.تواند سبب افزایش در سطح مارکرهای التهابی شود سوال شد ، و همچنین خواسته شد که از فعالیت ورزشی شدید حداقل ۴۸ ساعت قبل از آزمایش اجتناب کنند.
برای سنجش شدت سوگ محققین از پرسشنامهی سوگ عارضه دار (ICG) استفاده کردند که ۱۹ علامت مختلف مرتبط با سوگ را میسنجد. محققین ICG مساوی و بالاتر از ۲۵ را سوگ شدید در نظر گرفتند.
طبق نتیجهی مطالعه افراد بالای این نقطه به شکل معناداری سلامت روانی و فیزیکی و عملکرد سوشیال پایینتر، و درد بیشتر داشتند.
برای تعیین شیوع افسردگی، از مقیاس افسردگی مرکز مطالعات اپیدمیولوژیک استفاده شد.
کشتهای نمونهی خون کامل برای اندازه گیری سطح سایتوکاینها ( پروتئینهایی که به عنوان پیامبرهای مولکولی ، عملکردهای مختلفی مثل التهاب را تنظیم می.کنندو تولید نامتناسب با بیش از حد سایتوکاینهای خاص ممکن است منجر به بیماری شود) به کار رفت.
سایتوکاین های IL-6, TNF-a و IFN-y به عنوان سايتوکاینهای پیش التهابی با سطح بالاتر سوگ مرتبط بودند.
این یافتهها اثبات کرد که افراد بیوهی داغدار با سوگ شدیدتر ، نسبت به سوگواران خفیفتر، سطح بالاتری از التهاب را تجربه میکنند.
میدانیم که التهاب، افسردگی بعدی را پیش بینی میکند و می تواند به عنوان مارکری برای شناسایی اقلیتی از مردم که ممکن است سوگ عارضه دار با طول بسیار بیشتر از نرمال تجربه کنند به کار رود.
همچنین، مطالعه نشان می.دهد که ممکن است حتی بتوان افزایش خطر مورتالیتی را هدفگیری کرد و با درمان.هایی مثل استاتینها درمان نمود.
- منتشر شده در دستهبندی نشده
لورازیدون موافقت FDA را برای افسردگی دوقطبی در کودکان دریافت کرد
سازمان غذا و داروی آمریکا ( FDA) کاربرد جدید لورازیدون را برای درمان اپیزودهای افسردگی ماژور همراه با اختلال دوقطبی ۱ ( افسردگی بای پولار) در کودکان و نوجوانان ۱۰ تا ۱۷ ساله تایید کرد.
لورازیدون، یک آنتاگونیست دوپامین سروتونین است که در حال حاضر در ایالات متحده به صورت منوتراپی یا درمان تکمیلی با لیتیم یا والپروات، برای درمان اسکیزوفرنی در بالغین و نوجوانان ۱۳ تا ۱۷ ساله تایید شده است.
ایمنی و اثربخشی این دارو برای افسردگی دوقطبی در کودکان ۱۰ تا ۱۷ ساله، در یک مطالعهی شش هفتهای، تصادفی، دوسوکور، با کنترل پلاسبو ارزیابی شده است. ۳۴۷ شرکت کننده، تکدوز روزانهی لورازیدون ( 20-80 mg/day ) یا پلاسبو دریافت کردند.
لورازیدون در مقایسه با پلاسبو، بهبودی بالینی معنادار در علائم افسردگی دوقطبی نشان داد. نشانهی اولیهی اثر بخشی، تغییر نمرهی مقیاس افسردگی کودکان در هفتهی ششم نسبت به نمرهی پایه بود ( p<.0001).
این دارو عموما خوب تحمل شد. شایعترین عوارض ناخواستهی درمان تهوع، افزایش وزن، و بیخوابی بود.
این، اولین فرمولاسیون تک-دارویی است که برای این اندیکاسیون در کودکان پذیرفته شده است.
لورازیدون به صورت قرصهای ۲۰، ۴۰، ۸۰ و ۱۲۰ میلیگرم در دسترس است.
شرکت سازنده اشاره میکند که استفادهی طولانیتر ( بیش از ۶ هفته) هنوز در مطالعات کنترل شده بررسی نشده است و به پزشکان توصیه میکند در صورت انتخاب این دارو برای درمان طولانیتر، اثربخشی دارو برای هر بیمار را مجددا ارزیابی نمایند. تاثیر لورازیدون در درمان مانیا هنوز اثبات نشده است.
منبع : Medscape.com
- منتشر شده در بیماری ها, داروها, کودک و نوجوان
قدرت، مسوولیت و صنفِ ما
ارتباط بین قدرت و مسوولیت یکی از مباحث چالش برانگیز در حیطهی جامعه شناسی سیاسی است. یکی از مشهورترین نظریات این است که “ قدرت، مسوولیت به دنبال دارد.” قدرت، توانایی تاثیر گذاری یا کنترل رفتار دیگران است، در حدی که گاهی حتی باعث عمل کردن بر خلاف خواستهی خود فرد میشود. از این منظر، قدرت یک پدیدهی ارتباطی است.
مسوولیت را تعهد به انجام یک عمل تعریف میکنند که نیاز به انضباط فردی، و محدود کردن و کنترل خود دارد.
اگر کسی یا سازمانی قدرت تاثیرگذاری بر عملکرد دیگران را دارد، در مقابل جلوگیری از آسیب به آنها نیز مسوولیت دارد. نظریاتی نیز در مورد ارتباط دو جانبهی این دو وجود دارد. به عبارت دیگر، مسوولیتپذیری نیز قدرت فرد را افزایش میدهد. این یکی از مهمترین مفاهیمی است که در جلسات رواندرمانی به مراجع آموخته میشود. در جنگ قدرت در روابط نیز از این مفهوم استفاده میکنیم. اگر تمایل به قدرت و کنترل بیشتری داری، مسوولیت بیشتری بر عهده بگیر.
بسیار معمول است که افراد قدرت بیشتری، بدون مسوولیت، میخواهند چون میپندارند که آزادی این است که به هیچ چیز مدیون نباشند. این، تفکری مخرب و خطرناک است.
در مسائل قانونی، سیاسی، و سازمانی پیچیدگیهای زیادی دربارهی مفهوم قدرت، مسوولیت، و ارتباط آنها با علیت وجود دارد. برای مثال، سرزنش یا مجازات به دنبال مفهوم مسوولیت مطرح می شوند. کسی برای استفاده نکردن از قدرت سرزنش نمیشود اما برای عدم انجام مسوولیت مورد قضاوت قرار میگیرد. همچنین، قدرت و مسوولیت همیشه همراهی یک جهته ندارند. مثلا ما قدرت داریم که تمام روز بیوقفه صحبت کنیم، ولی مسوولیت نداریم. حتی گاهی مسوولیت فرد، عدم استفاده از قدرت است. مثلا ما قدرت داریم که هر رهگذری را خفه کنیم اما مسوولیتمان این است که از این قدرت استفاده نکنیم. تنظیم کنندههای اجتماعی یعنی اخلاق و قانون تعیین میکنند که برای استفاده از کدام قدرت، و چه زمانی مسوولیت داریم.
بعضی از فلاسفه معتقدند که عدم استفاده از قدرت را میتوان علت آسیب در نظر گرفت مثل خشک شدن گلدان در اثر آب ندادن به آن، که به این معناست که فردی که گلدان را آبیاری نکرده، علت خشک شدن آن و مستوجب سرزنش است. اما برخی معتقدند که وقتی عملی انجام نشده(هیچ)، علیت وجود ندارد. به عبارت دیگر فرد به واسطهی انجام ندادن یک عمل، مسوول و علت چیزی نیست. از آنجا که برای رخ دادن نتیجه معمولا عوامل متعددی تاثیر دارند، رخ دادن یا رخ ندادن نتیجه بستگی به این دارد که برآیند یا مجموع نیروهای تسهیل کننده و ممانعت کننده در کدامجهت است. میتوان نتیجه گرفت که انجام ندادن یک عمل، ایجاد فرصتی برای اثرگذاری بیشتر نیروهای سمت مقابل است و میتواند بر حاصل جمع نهایی نیروها اثر بگذارد. پس به کار نبردن قدرت، در واقع به کار بردن آن در جهت مقابل است و اگرچه علت رخداد نیست ولی فرصتی برای رخ دادن آن ایجاد میکند.
از مباحث فلسفی که بگذریم ، کاربرد این مفاهیم در مسائل اجتماعی و سازمانی بسیار مهم است. تفکری که متاسفانه در حال حاضر رواج دارد این است که اگر من کار غیر اخلاقیای انجام ندهم، مسوولیت خود را انجام دادهام. عدم ارتکاب به بیاخلاقی بخشی از مسوولیت ماست. اما بخشی که اغلب مغفول میماند این است که با سکوت در برابر بیاخلاقی و کنار کشیدن خود، فرصتی برای غلبهی بیاخلاقی و به دنبال آن عدم انجام مسوولیت توسط صاحبین قدرت و آسیب به جامعه فراهم میکند. اگر نمیخواهیم مسوولیت خود را در مورد جلوگیری از آسیب به افرادیکه قدرت تاثیرگذاری بر عملکرد آنها را داریم انجام بدهیم، اخلاق حکم میکند که قدرت را رها کنیم. این رویکرد خطرناک در مسائل صنفی ما رواج زیادی یافته است.
حتما بزرگترهای ما به یاد خواهند داشت که؛ قدرت، مسئولیت به دنبال دارد.
- منتشر شده در گزارش و تحلیل
اثرات درونابینول در آپنه انسدادی خواب
در حال حاضر درمان دارویی تایید شدهای برای آپنه خواب وجود ندارد و درمان انتخابی، استفاده از CPAP است که از فشار دائمی هوا برای باز نگه داشتن مجاری هوایی استفاده میکند. با وجود اثربخشی، استفاده از این وسیله پر زحمت است و کمتر به صورت مداوم استفاده میشود.
درونابینول، فورمولاسیون صناعی اختصاصی مولکول دلتا-۹ THC
و آگونیست غیر اختصاصی رسپتورهای نوع ۱ و ۲ کانابینوئیدی ست که توسط FDA در ابتدا برای تهوع و استفراغ همراه با کموتراپی تایید شد و برای تقویت اشتها در سندرم کاهش وزن ناشی از ایدز نیز اندیکاسیون دارد.
در مطالعهای که در ژانویه ۲۰۱۸ در مجلهی Sleep منتشر شده، اثرات این دارو بر آپنه انسدادی خواب ، در فاز ۲ مطالعهی *PACE بر روی ٧٣ بیمار بزرگسال با آپنهی خواب متوسط یا شدید بررسی شد.
بیماران به صورت تصادفی در سه گروه تقسیم شده و ٢/٥ mg درونابینول، ١٠ mg درونابینول، و پلاسبو، یك ساعت قبل از خواب دریافت نمودند. متوسط BMI پایه ٣٣/٤ kg/m2 و متوسط سن، ٥٣/٦ سال بود. متوسط نمرهی AHI** ، ٢٥/٩ و متوسط نمرهی معیار خواب Epworth ، ١١/٥ بود.
هدف ابتدایی مطالعه، تغییر AHI از مقدار پایه بعد از شش هفته درمان در نظر گرفته شد.
مطالعه، بهبودی قابل توجه را در گروه ٢/٥ میلی گرم ( كاهش ١٠/٥ رخداد در ساعت p=0.02) و همچنین در گروه ١٠ میلی گرم ( كاهش ١٢/٩ رخداد در ساعت p=0.004)، در خواب REM و نیز NREM، و بعد از اصلاح عوامل سن، نژاد، قومیت، و AHI پایه، نشان داد. در گروه پلاسبو بعد از اصلاحات فوق، تغییر معناداری مشاهده نشد و تفاوت گروههای ٢/٥ و ١٠ میلیگرم نیز معنادار نبود.
همچنین، كاهش خواب آلودگی روزانه سابجكتیو در گروه ١٠ mg معنادار بود ( p<0.0001) در حالیكه در گروه ٢/٥mg و پلاسبو، معنادار نبود.
بیمارانی كه دوز ١٠ mg دریافت كردند بالاترین میزان رضایت از دارو را بر اساس پرسشنامهی رضایت از دارو گزارش كردند.
تغییراتی در معیارهای آبجكتیو تست MWT ، شامل تاخیر خواب، ساختار كلی خواب، مقیاسهای اكسیژناسیون طول شب، در هیچكدام از گروه ها مشاهده نشد.
در طول مطالعه ٧ بیمار به علت عوارض ناخواسته، و ١٠ بیمار به سایر علل، دارو را قطع كردند. تفاوت قابل توجهی در میزان ترك مطالعه بر اساس گروه بندی، BMI، پایه AHI، یا سایر عوامل وجود نداشت و میزان عوارض ناخواسته بین كسانی كه مطالعه را كامل كردند، و نكردند، مشابه بود. اگرچه اكثریت بیماران(٨٨٪) یك یا بیشتر عوارض جانبی را در طول مطالعه تجربه كردند، اكثر آنها خفیف بود و بین گروهها از نظر تعداد یا شدت عوارض تفاوت قابل توجهی وجود نداشت. یك عارضه جانبی جدی وجود داشت، اسهال و تهوع، كه بیمار برای هیدراتاسیون و پایش در بیمارستان بستری شد. بعد از ٢٤ ساعت ترخیص شد و مطالعه را تكمیل كرد. تغییر وزن بیماران در گروهها تفاوتی نداشت.
به عقیده نویسندگان مقاله بهبودی در هر دو خواب REM و NREM یافتهی قابل توجه مطالعه بود.
نهایتا، اگرچه این مطالعه پیشرفتی در درمان فارماكولوژیك آپنهی انسدادی خواب نشان میدهد، مطالعهی فاز ٢ بوده، و برای استفاده ی بالینی نیاز به تكرار مطالعات بزرگتر، فاز ٣، وجود دارد.
Pharmacotherapy for Apnea by Cannabimimetic Enhancement *
Apnea/Hypopnea Index **
وارنیكلین برای ترك سیگار با حوادث قلبی ارتباط دارد
American J of Respiratory and Critical Care Medicine , December 20, 2017
در كارآزماییهای بالینی تصادفی، #وارنیكلین در ترك سیگار موثرتر از #بوپروپیون، جایگزینهای #نیکوتین، روشهای غیر دارویی و پلاسبو بوده است. اما گزارشهای متعارضی درباره عوارض ناخواسته قلبی- عروقی و نوروسایکیتریک وجود دارد. به منظور بررسی این موارد، مطالعه مشاهدهای در کانادا به روی ۵۶۸۵۱ بیمار مصرف كننده این دارو انجام شد. محققین عواقب كاردیوواسكولار و نوروسایكیتریك را در طول ١٢ هفته تجویز دوز كامل این دارو، و در طول دوره كنترل ( شامل یك سال قبل از شروع وارنیكلین و یك سال بعد از آن به جز ١٢ هفته درمان و ٦ هفته اینداكشن دارو) مقایسه كردند.
نتایج قلبی- عروقی شامل MI حاد، آنژین ناپایدار، سایر اختلالات ایسكمیك قلبی، استروك ایسكمیك، نارسایی قلبی، دیسریتمیهای قلبی، و بیماری عروق محیطی كه منجر به ویزیت در اورژانس یا بستری در بیمارستان شده بود.
رخدادهای نوروسایكیتریك آسیب عمدی به خود، اپیزودهای افسردگی یا دوقطبی، اختلالات سایکوتیک، اضطراب، اختلالات نوروتیک، مرتبط با استرس، بیخوابی، توهم، و خشونت و بیقراری منجر به ویزیت اورژانس یا بستری در نظر گرفته شد.
نتایج: میزان بروز حوادث قلبی- عروقی به صورت معناداری در ۱۲ هفته درمان بیش از دوره کنترل بود.
برعکس، افزایش بروز عواقب نوروسایکیتریک در طول دوره درمان با وارنیکلین نسبت به دوره کنترل، معنادار نبود.
افراد مسنتر ( >۶۵ ساله) افزایش خطر قابل توجهی برای عواقب نوروسایکیتریک، عمدتا اختلالات اضطرابی و خلقی نیازمند ویزیت اورژانس یا بستری، در طول دوره ۱۲ هفته درمان نشان دادند. ( نسبت به سایر گروههای سنی)
نویسندگان مقاله تاکید میکنند که با توجه به مشاهدهای بودن مطالعه و سایر محدودیتها هنوز نمیتوان وارنیکلین را مسوول حوادث قلبی عروقی دانست. با توجه به اثرات بسیار مهم و اثبات شدهی قطع مصرف سیگار بر بیماریهای کاردیوواسکولر و سرطان و بالاتر بودن اثربخشی این دارو نسبت به سایر روشهای موجود، انتخاب وارنیکلین، منطقی است. اما لازم است پزشک بیمار را از کلیه یافتههای موجود آگاه سازد و در صورت تجویز این دارو، پایش دقیق صورت گیرد که در صورت بروز مشکل زودتر تشخیص داده شود.
ارزیابی و مدیریت خطر خشونت و تهاجم بیمار روانپزشکی
۱- هنگام ارزیابی و مدیریت خطر خشونت و تهاجم یک رویکرد چند رشتهای که نشاندهندهی محیط مراقبتی است، در پیش بگیرید.
۲- قبل از ارزیابی خطر خشونت و تهاجم:
- دورههای پیشین خشن و تهاجمی شدن را در نظر داشته باشید چون میتوانند همراه با افزایش خطر خشونت بعدی باشند.
- فرضیات منفی بر اساس فرهنگ، مذهب، یا قومیت نداشته باشید.
- بدانید که افرادی با فرهنگ ناآشنا ممکن است به اشتباه، مهاجم به نظر آیند.
- مطمئن شوید که ارزیابی خطر، عینی خواهد بود و درجهی اعتبار خطر ادراک شده را در نظر بگیرید.
۳- ارزیابی خطر را همراه با مراجع، و در صورت موافقت او، با مراقبینش انجام دهید. اگر دریافتید که مراجع میتواند تهاجمی و خشن شود رویکردهای زیر را به کار ببرید:
- شرایطی که مستعد رخداد خشونت است
- تظاهرات و عوامل معمول همراه با ایجاد خشونت و تهاجم
- روشهای ابتدایی پیشگیری که بر بهبود کیفیت زندگی و برآوردن نیازهای مراجع متمرکز است
- علائم یا احساساتی که میتوانند منجر به خشونت شوند مثل اضطراب، بیقراری، ناامیدی، حسادت و عصبانیت، و روشهای پیشگیری ثانویه متمرکز بر این علائم و احساسات
- روش آرام سازیای که قبلا موثر بوده
- مداخلات محدود کنندهای که قبلا موثر بوده، وقتی که لازم اند و چگونگی به حداقل رساندن آسیب یا ناراحتی بالقوه
۴- برای پایش و کاهش بروز خشونت و تهاجم و کمک به برنامهریزی مدیریت خطر در محیطهای بستری روانپزشکی، استفاده از ابزارهای پیشبینی مثل BVC وDASA-IV را در نظر بگیرید و فقط به قضاوت بالینی بدون ساختار اکتفا نکنید.
۵- ارائهی کمک روانشناسی به مراجعینی با سابقهی تهاجم و خشونت را برای ایجاد کنترل بیشتر بر خود و مهارتهای آرامسازی خود، در نظر داشته باشید.
۶-به صورت منظم برنامههای ارزیابی خطر و مدیریت خطر را بررسی کنید. تنظیم این مرورها باید بر اساس سطح خطر صورت گیرد. برنامهی مراقبت را بر مبنای ارزیابی صحیح خطر تعیین کنید.
۷-اگر بیمار در حال انتقال به مرکز دیگر یا مرخص است، محتویات ارزیابی خطر را به کارکنان مرکز مربوطه و محیط مراقبتی و نیز، مراقبین بیمار در میان بگذارید.
(Violence and Aggression -NICE guideline NG10)
- منتشر شده در بیماری ها, گزارش و تحلیل
کتامین افکار خودکشی را به سرعت کاهش میدهد
یافتههای مطالعه کارآزمایی بالینی تصادفی که در تاریخ ۵ دسامبر ۲۰۱۷ در American Journal of Psychaiatry منتشر شد حاكی از اين است كه اينفيوژن وریدی کتامین میتواند به سرعت افکار خودکشی را در بیمار مبتلا به افسردگی ماژور کاهش دهد و بهبودی بالینی تا ۶ هفته بعد باقی میماند.
در این مطالعه که بزرگترین مطالعه در این زمینه تاکنون است، ۸۰ بیمار افسرده با نمره افکار خودکشی ( SSI) بالاتر از ۴ به صورت داوطلبانه در بخش تحقیقاتی موسسه روانپزشکی نیویورک بستری شدند. ۴۰ بیمار کتامین هیدروکلراید وریدی با دوز نیم میلیگرم برای هر کیلو وزن
و۴۰ بیمار دیگر دو صدم میلیگرم برای هر کیلوگرم وزن میدازولام در ۱۰۰ سی سی نرمال سالین به صورت اینفیوژن دریافت کردند. علت انتخاب میدازولام برای مقایسه این است که داروی بیهوشی سایکواکتیو با نیمه عمری مشابه کتامین، و فاقد اثرات ضد افسردگی و ضد خودکشی است.
مشخصات پایه، از جمله نمره SSI در دو گروه مشابه بود. پاسخ درمانی به صورت ۵۰٪ کاهش در نمره SSI در نظر گرفته شد.
یافته ها: درصد بیمارانی که در روز اول پاسخ درمانی نشان دادند در گروه کتامین بیشتر بود ( p= 0.024).
محققين گزارش کردند که بهبودی در افکار خودکشی در طول دوره ۶ هفته مشاهده کنترل نشده باقی میماند. ممکن است بخشی از آن به علت ادامه داروهای سایکوتروپیک قبلی باشد که بعد از تجویز کتامین به اثر بهینه رسیدند.
در روز اول اینفیوژن کتامین در مقایسه با میدازولام، کاهش بیشتری در اختلال کلی خلق، افسردگی و خستگی حاصل شد. محققین معتقدند اثرات کتامین بر افسردگی و افکار خودکشی، حداقلیه صورت نسبی، مستقل هستند.
عوارض جانبی ( افزایش فشارخون و علائم تجزیهای) مشابه سایر مطالعات کتامین بود. این عوارض اکثرا خفیف تا متوسط و گذرا هستند و معمولا ظرف چند دقیقه تا چند ساعت بعد از اینفیوژن برطرف میشوند.
*دکتر ماندل، رئیس روانپزشکی بیمارستان هانتینگتون نیویورک، که شخصا در این مطالعه شرکت نداشته معتقد است که این میتواند یک مانور موقتی بسیار مفید و حافظ حیات در اورژانسها یا شرایط سرپایی باشد و زمان ارزشمندی بخرد تا درمان بتواند طی چند هفته به اثر بهینه برسد. این روش نه تنها در پیشگیری از خودکشی موثر است، بلکه میتواند هزینههای بستری را در بیمارانی که به صورت حاد در معرض خودکشیاند را کم کند. از این مطالعه مشخص نیست که بعد از ۶ هفته برای این بیماران چه اتفاقی خواهد افتاد. آیا افکار خودکشی برمیگردند، و اگر اینطور باشد آیا به تکرار درمان نیاز است؟ و برای چه مدت؟ اثرات طولانی مدت تکرار اینفیوژنها چیست؟ مطالعات بیشتری برای پاسخ به این سوالات لازم است.