يكي از توانايي هايي كه تاب آوري ما را در بحران ها و شرايط سخت افزايش ميدهد، شناسايي احساسات و هيجان هاي خودمان و ديگران ، و نيز توانايي تحمل اين احساسات است. اگرچه احساسات جزء مهمي از دنياي دروني ما هستند و به فعاليت هاي ما جهت و انگيزه مي دهند، نبايد فراموش كنيم كه گذرا و متغيرند. وقتي موقتي بودن هيجانات را به خاطر داشته باشيم بهتر ميتوانيم شرايط سخت و آزارنده را تحمل كنيم.
گاهي ترس هايي ناخودآگاه در ما وجود دارد كه احساسات ناخوشايند مثل اضطراب يا عصبانيت و غمگيني براي مدتي نامعلوم ادامه پيدا كنند. يا باور داريم كه احساسات منفي آسيب زننده است. در اين صورت وقتي حال خوبي نداريم پريشان مي شويم و به هر كاري دست مي زنيم تا احساسمان به سرعت عوض شود. مثلا در محل كار مشكلي ايجاد مي شود كه درباره ي عملكرد خود نگرانيم و ناتواني در تحمل اين نگراني منجر به استعفاي ناگهاني مان ميشود. يا از دوست خود عصباني مي شويم و رابطه را به كل قطع ميكنيم و يا با اينكه مي دانيم حق با ماست ، به سرعت عذرخواهي مي كنيم تا شرايط به حالت عادي بازگردد. اغلب اوقات ، اين تصميمات شتابزده ، منطقي نيستند و اوضاع را پيچيده تر مي كنند. چرا كه بعد از مدت زماني كوتاه ، احساس اوليه ناپديد ميشود و از تصميم مان پشيمان مي شويم.
براي اينكه فرزندتان ياد بگيرد از نوسانات هيجاني اش نترسد و بحران ها و مشكلات را منطقي مديريت كند، از هيجانات او نترسيد. گاهي اوقات والدين از ديدن واكنش هاي هيجاني كودك مثل گريه يا عصبانيت ، مي ترسند و سعي مي كنند هرچه سريعتر اين واكنش را تمام كنند. پس ، يا درخواست او را برخلاف قانون و صلاحديد خود ، برآورده مي كنند و يا با واكنشي هيجاني او را سرزنش و تنبيه كنند. اين واكنش ها فقط يك پيام به كودك مي دهد: ” هيجانات خطرناك و بد هستند و بايد هرچه زودتر به آنها پايان داد.” او در زندگي آينده ي خود قادر نخواهد بود احساساتش را تحمل كند ، بنابراين به جاي پيدا كردن راه حل مشكلات، يا در روابط باج خواهد داد و از حق خود چشم پوشي خواهد كرد، يا هرچيز كه در او احساس بدي ايجاد كند را بدون تفكر كنار خواهد گذاشت.
وقتي كودكتان هيجاني بروز ميدهد، به او كمك كنيد بيان كند چه احساسي دارد ، همدردي كنيد و بگوييد كه احساس او را مي فهميد اما اين احساس به زودي برطرف خواهد شد و او دوباره آرام و خوشحال ميشود.
( اين مطلب در ستون تاب آوري روزنامه ي همشهري در تاريخ ١٥ ارديبهشت ۱۳۹۸ به چاپ رسيده است)